fifty

4.9K 687 798
                                    




با کلافگی روی پهلوی چپش چرخید اما وقتی موفق نشد دستش رو توی موقعیت بهتری قرار بده دوباره به موقعیت قبلیش برگشت

نفس عمیقی کشید تا خودش رو اروم کنه و با دست ازادش موهاش رو از روی پیشونیش کنار زد

پرستاری که لبخند روی لب داشت داخل اتاق شد و با لحجه ی امریکاییش پرسید

-چیزی نیاز دارید اقای پین ؟ شما دستتون اسیب دیده نباید اینقدر تقلا کنید

و دست آتل بسته شده ی لیام رو ثابت قرار داد

لیام با مکث گفت

ل-چقدر دیگه لازمه بمونم ؟

پرستار شاسی ای که پایین تخت بود و اطلاعات بیمار هرتخت روش نوشته شده بود بررسی کرد و جواب داد

-بستگی به تشخیص دکتر داره اما فکر میکنم لازمه حداقل دو شب دیگه هم تحت نظر باشید تا مطمئن شیم اسیب داخلی ندید یا خونریزی و ...

لیام کلافه حرفش رو قطع کرد

ل-میتونم یه تماس بگیرم ؟

-البته .

و گوشی تلفن کنار تخت رو به دست لیام داد

چند لحظه چشماشو بست و سعی کرد شماره ای که نیاز داشت رو به خاطر بیاره و خیلی طول نکشید که انگشتاش حرکت کردن و صدای بوق نشون از منتظر شدنش میداد

صدای گرفته ای که توش گوشش پیچید باعث لبخندش شد

-بله ؟

ل- زد!

-لیام ...شت ...بیب تو خوبی ؟

صدای افتادن چیزی رو لیام شنید و بعد صداهایی که نشون از تقلای زین میداد

اروم خندید و جواب داد

ل-سلام عزیزم . من خوبم . تو خوبی همه چی مرتبه ؟

ز-فاک ....لیام ...اونجا چه خبره ؟ چی شده ؟ تو کجایی ؟ چه ...

لیام وسط سوال های بی شمار زین پرید و با حوصله گفت

ل-من الان توی بیمارستانم هنوز .

ز-کجات اسیب دیده ؟ لعنت

ل-آسیب جدی ای نیست . فقط میخوان مطمئن شن همه چیز خوبه .

ز-چقدر نگهت میدارن ؟

ل-احتمالا ...دو سه روز

چند لحظه صدای زین رو نشنید بعد نفس های سنگینش

ز-من نمیتونم بیام اونجا . لیام نمیشه بیای اینجا تحت نظر باشی ؟ فکر نمیکنم دیگه بتونم ...لعنت بهش دیگه نمیتونم تحمل کنم

ل-هی ...تو خوبی زین ؟

ز-تو رو ببینم خوب میشم . فقط برگرد خونه .

Versa  /ziam/Where stories live. Discover now