fifty three

9.4K 871 814
                                    

سلام !

بخونید لذت ببرید یه سری توضیحات هم پایان چپتر هست

کمی بدنش رو به سمت مخالف متمایل کرد و سرش رو به شیشه ی ماشین تکیه داد و منظره ی فرودگاه که دور میشد رو تماشا کرد

دست گرم لیام روی زانوش حس کرد و بعد صداش

ل- خسته شدی ؟

نگاهش رو از پنجره گرفت و لبخند دندون نمایی زد

ز- نوپ

ل- پس خوشت اومد از ایده ی مسافرت ؟ فکر کردم ...

ز- هی اره . درسته من از سوپرایز خوشم نمیاد تو هم اینو میدونی ولی اگه مقصدش شهر هنر باشه اون قسمت مهربون وجودم رو میکشه بیرون

ل-قسمت چی ت ؟!

لیام با شک پرسید و باعث شد زین به ارومی روی دستش بزنه و بخنده

هتل lutetia در ضلع شرقی بلوار راسپیل با نمای سفید رنگ خودش که معماری ای قدیمی و جذاب داشت مقصد اصلی اون ها بود

ماشین جلوی ورودی هتل نگه داشت و هر دو ی اونها پیدا شدن

زین که محو نمای هتل بود و توی ذهنش تک تک زوایای بنا رو بررسی میکرد قافل از دو تا چمدون نسبتا سنگین از جلوی ورودی گذشت و توی پیاده رو به سمت جلو رفت تا کل ساختمان غول پیکر رو از نظر بگذرونه

لیام نگاهی بهش کرد و سری تکون داد و با لذت لبخند زد

یکی از مرد های یونیفرم پوشیده با لحجه ی فرانسوی خودش خوش امد گفت و چمدون ها رو روی چرخ دستی قرار داد و به داخل هتل برد

لیام جلوی در دو لنگه ی چوبی که ورودی هتل بود ایستاد و کمی به دوست پسر کنجکاوش وقت داد تا ذهن مشتاق هنرش رو اروم کنه

بعد از گذشت چند دقیقه زین خودش به سمت لیام اومد و با شوقی که توی صورتش پیدا می شد درست هربار که نوای معماری و نقاشی توی سرش میچیپید به لیام نگاه کرد

دستش رو گرفت و به داخل هتل کشید

فضای داخلی سقف گنبدی بلندی داشت که طرح گل بزرگی که مرکزش همون مرکز گنبد بود روی سقف بود و انعکاس زیباش روی کف براق سنگی طرز جالبی برای خوش امد گویی به مسافران بود زین دوباره محو اطراف شده بود و باعث شد لیام به تنهایی به سمت رزوشن مدرن اونجا بره و کارت اتاق رو با ارائه ی مدارکشون تحویل بگیره

وسایل زودتر از اون دو به اتاق رسیده بودن و زین و لیام با راهنمایی مسئول هتل اتاق رو تحویل گرفتن

اتاق با دکور سرمه ای رنگ سوییتی بود که پذیرایی و اتاق خوابی بزرگ داشت با دیوار کاملا شیشه ای به سمت خیابون های اطراف

Versa  /ziam/Where stories live. Discover now