part 65

269 47 200
                                    

[Vote and cm]





2022_لندن






" از کجا بفهمیم که گی هستیم؟"




نایل این جملرو توی گوگل سرچ کرد وبعد منتظر نتیجه موند.....
کمی بعد صفحه خالی روبه روش پر شد از لینک سایت های تست هجنسگرایی...
مردد و با استرس به سایتا خیره موند و بعد روی اولین سایت کلیک کرد.

چند جمله درباره همجنسگرایی خوند و بعد یکم چهرش توهم رفت..
باور نمیشد داره همچین چیزیو امتحان میکنه...

بیخیال تست دادن شد و یکم صفحرو پائین تر برد تا نظرات مردمو بخونه , این میتونست جالب باشه!

خوندو خوندو خوند.... همه مثل هم..!

اما از بین صدو خورده ایی کامنت..چشمش یه کامنتو گرفت.

انگار ماجرای خودش بود از زبون یک نفر دیگه.
یک نفر که شهامت تعریف کردن داستانشو داشت.




+"  هی..نمیدونم کار درستیه که دارم اینجا کامنت میذارم یا نه..ولی خب به هر حال ...
عام یادم میاد که هفده سالم بود.اون موقع من هیچ نظری راجب همجنسگرا بودنم نداشتم..فکر میکردم استریتم چون خب..رابطه های کوتاه زیادی با پسرا داشتم.
ولی خب..یادمه یبار سره کلاس  تاریخ با خانم واتسون..
یه دختر با موهای بلند قهوه ایی اومد و کنار من نشست. معلم تاریخ مارو برای یه پروژه همگروهی کرده بود.
کم کم باهم دوست شدیم ولی جفتمونم میدونستیم این یه چیز بیشتریه...!
یه روز نزدیکای غروب کنار ساحل نشسته بودیم و اون به من اعتراف کرد.

از نظرم اون قشنگ ترین اعتراف تاریخ بود...!

من ترسیده بودم.. از همجنسگرا بودن ترسیدم..ولی اون گفت که اون لحظرو خراب نکنم و باهاش همراهی کنم....

دکمه خاموشیه مغزمو زدم و دکمه قلبمو آن کردم..

اون روز من بهترین حس دنیارو تجربه کردم..دوستیمون تبدیل شد به عشق..حرف های دوستانمون شد حرفای عاشقانه...بغل کردنامون متفاوت شده بود...من یه دختر افسرده بودم که بعد از اون افسردگیمو فراموش کردم....!
.
.
.
ببینید به نظرم برین به کسی که دوسش دارید بگید که دوسش دارین..گاهی وقتا خیلی دیر میشه..:) 

و راستی شمارمو اون پائین گذاشتم اگه کسیو خواستین تا باهاش حرف بزنید..من هستم. رایلی"






نایل بعد از خوندن اون متن دستی به چشماش کشید..
میخواست حرف بزنه..این حسا داشت از تو میخوردش ..!!

Deathly Hallows [L.S][Z.M] CompletedWhere stories live. Discover now