part 17

401 71 56
                                    

2020_لندن










لیام که از اون همه هیجان زین ترسیده بود پرسید

" چیو پیداکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پشمام ریخت !! زینننن بگو‌ دیگههه!"

زین خندید وگفت

" یه لحظه فرصت بده میگم.
لویی........اون.........اون داره باهامون حرف میزنه!!!"

لیام تعجب کرد و گفت

" چی؟ اون که ...."

زین دستشو روی دهن لیام گداشت وگفت

" با کد موریس!"

و گوشیشو دراورد و به نایل زنگ زد و بهش گفت که خودشونو سریع برسونن خونه.

نیم ساعتی طول کشید و هانا رفت توی خونه و جیجیو دست به سر کرد و از خونه بیرون فرستاد.

و خودشم رفت توی زیرزمین.






زین با ذوق براشون توضیح میداد که کد موریس چیه و چجوری کار میکنه.

"حالا باید یکاری کنیم که اون چیزی که وجود لوییو گرفته حواسش پرت بشه از این زمان.
تا لویی بتونه باهامون حرف بزنه"

گفت و با لبخند به بچه ها ذل زد.

هانا لبخند کوتاهی زد و گفت

" یعنی میگی لویی هنوزم اون جاست؟"

نایل ادامه داد

" اره هست!
حالا شماها کد موریس بلدین؟"

همشون سرشونو به معنی نه تکون دادن.

نایل یدونه توی پیشونیش زد و گوشیشو ازجیبش خارج کرد و شماره اییو گرفتو مشغول حرف زدن شد....

چند دقیقه بعد نایل گفت

" خب بریم بالا استاد کد موریس تو راهه!"

















همه نشسته بودن هنوز دوست نایل نیومده بود.
زین شاکی گفت

" ای بابا چرا نمیاد؟؟

" و همون موقع صدای زنگ در اومد.

همه خندیدن و لیام گفت

" واو زین تو عجیبی!"

و زین لبخند با نمکی به‌عشق تازش زد.



.
.
.
.
.
.
.
.
.

.
.

دوست نایل اومد داخل و دهن همه باز موند .

اون پسر خیلی جوون بود و البته خیلی جذاب بود .
خوش پوش بود و وقتی اومد داخل با همه مودبانه سلام کرد
و گفت

" سلام به همگی خوشحالم که میبینمتون! استیو راجرز هستم."

با همه دست داد و وقتی به هانا رسید پشت دست هانا رو بوسید و گفت

Deathly Hallows [L.S][Z.M] CompletedWhere stories live. Discover now