2020_لندن
لیام که از اون همه هیجان زین ترسیده بود پرسید
" چیو پیداکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پشمام ریخت !! زینننن بگو دیگههه!"
زین خندید وگفت
" یه لحظه فرصت بده میگم.
لویی........اون.........اون داره باهامون حرف میزنه!!!"لیام تعجب کرد و گفت
" چی؟ اون که ...."
زین دستشو روی دهن لیام گداشت وگفت
" با کد موریس!"
و گوشیشو دراورد و به نایل زنگ زد و بهش گفت که خودشونو سریع برسونن خونه.
نیم ساعتی طول کشید و هانا رفت توی خونه و جیجیو دست به سر کرد و از خونه بیرون فرستاد.
و خودشم رفت توی زیرزمین.
زین با ذوق براشون توضیح میداد که کد موریس چیه و چجوری کار میکنه.
"حالا باید یکاری کنیم که اون چیزی که وجود لوییو گرفته حواسش پرت بشه از این زمان.
تا لویی بتونه باهامون حرف بزنه"گفت و با لبخند به بچه ها ذل زد.
هانا لبخند کوتاهی زد و گفت
" یعنی میگی لویی هنوزم اون جاست؟"
نایل ادامه داد
" اره هست!
حالا شماها کد موریس بلدین؟"همشون سرشونو به معنی نه تکون دادن.
نایل یدونه توی پیشونیش زد و گوشیشو ازجیبش خارج کرد و شماره اییو گرفتو مشغول حرف زدن شد....
چند دقیقه بعد نایل گفت
" خب بریم بالا استاد کد موریس تو راهه!"
همه نشسته بودن هنوز دوست نایل نیومده بود.
زین شاکی گفت" ای بابا چرا نمیاد؟؟
" و همون موقع صدای زنگ در اومد.
همه خندیدن و لیام گفت
" واو زین تو عجیبی!"
و زین لبخند با نمکی بهعشق تازش زد.
.
.
.
.
.
.
.
.
..
.دوست نایل اومد داخل و دهن همه باز موند .
اون پسر خیلی جوون بود و البته خیلی جذاب بود .
خوش پوش بود و وقتی اومد داخل با همه مودبانه سلام کرد
و گفت" سلام به همگی خوشحالم که میبینمتون! استیو راجرز هستم."
با همه دست داد و وقتی به هانا رسید پشت دست هانا رو بوسید و گفت
![](https://img.wattpad.com/cover/235803784-288-k632218.jpg)
YOU ARE READING
Deathly Hallows [L.S][Z.M] Completed
Fanfiction. . . [ جوری منو ببوس که انگار آخر دنیاست..!] وضعیت: کامل شده