part 34

318 63 116
                                    




2020_لندن




_" چون عاشقتم هانا جکسن! فقط سعی کن توی بغل من بمونیو هیچ خریو جز من نبوسی!"

نایل گفت و نفسشو با حرص بیرون داد و به هانایی که با شوک نگاهش می کرد خیره شد.
اون دختر خیلی خوشگل بود! طوری که نایل نمیتونست چشم ازش برداره طوری که وقتی نگاهش می کرد قند تو دلش آب میشد... وقتی دید هانا هیچ ری اکشنی نشون نمیده با هول گفت

" هانا....ببین میدونم حس تو این نیست باشه ببخشید اشتباه کردم یعنی میدونمــ ..........."

و حرفش نصفه موند وقتی هانا جلو اومد و لباشو به لبای نایل رسوند و اونو محکم بوسید و نایلم با لبخند و شوک همراهیش کرد!

روی پله ها زین شاهد تمام این صحنه بود.
خوشحال بود که نایل بالاخره عشق پنج ساشو به هانا اعتراف کرده.
لبخندی زد و خیلی اروم از پله بالا رفت تا مزاحم اون دوتا نشه!









هری لوییو روی تخت خوابونده بود و دستشو روی موهای فندقی لویی میکشید.
هیچ دلیلی برای این کارش نداشت فقط میخواست لویی حس بهتری داشته باشه...حقیقتا خودشم حس خوبی داشت!
لیام گوشه اتاق ایستاده بود و به لویی ذل زده بود.
درواقع فکرش جای دیگه ایی بود.

پیش پدرمادر ناتنیش که خیلی وقته ندیدتشون..!
البته پدرشو چند بار دیده بود و اخرین بار تو بیمارستان بدجوری طردش کرده بود.
ولی دلش خیلی خیلی برای مادرش تنگ شده بود ارزو میکرد که کاش دوباره خانوادش قبولش کنن و اون زینو بهشون معرفی کنه ...!
به زین پیشنهاد ازدواج بده........
خدایا چه روزای خوبی میشدن!
ولی حیف... لیام با اون روزا خیلی فاصله داشت!

اما لیام حتما باید در اسراع وقت یه حلقه میخرید..نمیخواست وقتشو تلف کنه اون زینو میخواست!

  توی تفکراتش بود که گوشیش توی دستش لرزید سریع از اتاق خارج شد تا صدای زنگش لوییو بیدار نکنه.
بدون خوندن شماره اون تماسو جواب داد

.." بله؟..........هی روث حالت چطوره؟ .......اوهوم منم خوبم...اره زینم خوبه.........
اوه!
  فک نکنم بتونیم بیایم..شرایط بهم ریختس راستش...!
نه مشکلی نیست..
باشه تا شب بهت خبر میدم. خدافظ عزیزم." 

همینکه تماسو قط کرد زین از پشتش اومد و با حالت با نمک اما مشکوکی گفت

" عزیزمممم کیههه؟"

لحن کشیده و شکاک زین لیامو خندوند و زینو توی بغلش کشید . سرشو توی موهای خوش بوی زین فرو کرد و هومی کشید و با صدای خمار شده گفت

" زین.....موهات لعنتی ترین بو رو میدن! "

زین سرشو کج کرد و با اخم گفت

Deathly Hallows [L.S][Z.M] CompletedWhere stories live. Discover now