part 56

289 49 211
                                    

[DON'T FORGET VOTE & CM]


2021_لندن





لیام چمدون مشترکش با شانو برداشت و دستشو باز کرد و اون چمدون ظاهرا سبکو دنبال خودش کشید .
به در ورودی رسید که همه اونجا منتظرش بودن!

چشمش به زین افتاد که سکوت کرده بود و مظلومانه به پائین نگاه میکرد...

خوده لیامم دوست نداشت که بره ولی مجبور بود.

باید یه سری کارا انجام میداد ..!

خودشم نمیخواست که زینو تو این شرایط تنها بذاره....

کمی جلو رفت و بدون توجه به دوستاشون که اونجا بودن دستشو لای موهای بلند و مشکی زین کرد و با دست دیگش زیر چونه زینو گرفت و اونو تو یه حرکت نزدیک کشید و لباشو رو لبای زین گذاشت...

نایل با دیدن اون صحنه هینی کشید و سرشو برگردوند و لویی و هری که اصلا حواسشون نبود با صدای نایل برگشتن و با دیدن اون دوتا مرد که داشتن همو میبوسیدن جفتشون با هم لبخند زدن..

بوسه زین و لیام براشون تداعی کننده چیز خیلی شیرین بود..!

چیزی که چند ساعت پیش براشون اتفاق افتاده بود.

هانا سریع جلوی چشمای شانو گرفت و گفت

" هی هی بسه دیگه یه تینیجر تو جمع ماستااا !"

لیام اروم از زین جدا شد و با حرف شان که مصرانه میگفت

" نه من تینجیر نیستممممم"

به خنده افتاد.
زین بی توجه به اطرافش توی خنده های لیام غرق شد..
صدای گرم لیام براش مثه یه اهنگ بود..
اهنگی که میشد ساعت ها بهش گوش کر
غرق تو خنده لیام بود که صدای لویی اونو از افکارش بیرون کشید

" واقعا هیچ وقت فکرشو نمیکردم که زین مغرور و خشک ما اینجوری عاشقانه ذل بزنه به یه نفر"

زین چشم غره ایی رفت و گفت

" لویی اگه حرف نزنی کسی نمیگه لالی"

لویی ادای زینو دراورد و این خنده همرو در پی داشت.

زین اخم کیوتی به لویی کرد و روشو اون وری کرد.

و این لیام بود که با لبخند دستشو دور زین انداخت و اونو توی بغلش کشید و گفت

" هیییی اذیتش نکنید"

لوییم بی هوا و بدون فکر نالید:

" یه همچین کسی که اینطوری عاشقم باشه آرزومههههه"

هری بعد از شنیدن این جمله اروم لوییو نگاه کرد و بعد سرشو پائین انداخت .

هانا که داشت به حرف لویی میخندید چهره ناراحت هری توجهشو جلب کرد و آروم گفت

Deathly Hallows [L.S][Z.M] CompletedWhere stories live. Discover now