part 57

267 49 125
                                    

[Dont forget vote & Cm]





2021_استرالیا



لیام به آرومی بدنشو کمی تکون داد و خستگیشو تا حدی با کشیدن بدنش در کرد.
تا الان یه ساعت میشد که روی صندلی هواپیما نشسته بود و حسابی احساس بدن درد میکرد..

صندلیه بغلشو که شان نشسته بودو نگاه کرد . اون پسر از پنجره هواپیما به بیرون خیره شده بود از نظرش منظره بالای ابر ها خیلی خیلی جالب بودن!

لیام اروم صداش زد و باعث شد که شان سریع به سمتش بچرخه

" هی مرد بیدار شدی؟ "

لیام تک خنده ایی کرد و گفت

" اره بیدار شدم. چند ساعت مونده؟"

شان نگاهی به ساعت سفید مشکیه فیکش انداخت و گفت

" حدودن نیم ساعت دیگه مونده"

لیام سری تکون داد و روشو اون ور کرد.
اما این صدای دوباره شان بود که باعث شد لیام سرشو به اون سمت برگردونه.

" هی لیام میگم که.....میخوای به مایا چی بگی؟"

لیام قیافشو کج کرد و گفت

" هنوز نمیدونم...."

شان خنده کوتاهی کرد و گفت

" مرد..تو توی رابطه داشتن افتضاحی!"

لیام چشم غره ایی به شان رفت و گفت

" نه که تو گل کاشتی! حالا خوبه خودت سینگلی"

شان شونه ایی بالا انداخت و با بیخیالی گفت

" شاید تا چند هفته دیگه نباشم..! "

لیام ابرویی بالا انداخت و با تعجب گفت

" هی هی درست تعریف کن ببینم"

شان روشو اون وری کرد وبا خنده گفت

" نه نمیخوام تعریف کنم...."

لیام یه مشت توی بازوی شان زد و با اصرار گفت

" بگوو دیگه اخه تا قبل از رفتنمون به لندن تو نه کراشی داشتی نه چیزی....."

شان لبخندش عمیق تر شد و لیام که مشکوکانه بهش نگاه میکرد یکهو گفت

" هرکی که هست توی لندن باهاش اشنا شدی!!!!! "

لبخند شان تبدیل به خنده شد و گونه هاش رنگ گرفتن.

لیامم حالا داشت لبخند میزد خیلی کنجکاو بود که بدونه کراش مخفی شان کیه پس دوباره گفت

" خب ببین تا زمانی که توی لندن بودیم...تو اصلا از خونه بیرون نرفتی!
ینی...هی هی فهمیدم...یکی از اعضای خونه ....همین الان بگوو رو کی کراش داریییی؟"

Deathly Hallows [L.S][Z.M] CompletedWhere stories live. Discover now