part 36

296 59 87
                                    

2020_لندن




  لیام اون جمله معروفشو با خودش تکرار کرد و توی ذهنش به خودش طشر زد

: لیام....نباید ناراحت بشی! این انتخاب خودت بود..باید پای عواقبش وایستی......
ولی زین...... اون جلوی همه به یکی دیگه گفت که عاشقشه!
حتا قراره چند روز بعد زینش جلوی میلیون ها چشم یه دختر دیگرو ببوسه!

با اینکه فیک بود ولی...خدایا لیام قطعا طاقت نمیاورد.
این زجر آور بود..دیدن کسی که قلبش برای توعه ولی دستش تو دست یکی دیگست!


لیام بی حوصله تلویزیونو که خیلی وقت بود از اخبار حدید ها رد شده بود رو خاموش کرد و همونجا روی کاناپه دراز کشید.
ساعدشو روی چشماش گذاشت و به ذهنش استراحت داد تا وقتی که زین بیاد!




ساعت از دو و نیم شب گذشته بود به لیام تکست داده بود که حداکثر تا 12 خودشو میرسونه ولی..
مجبور بود با جیجی بیرون بره......
ناسلامتی فردا روز عروسیش بود!
آره عروسیش......
با به یاداوری دوباره این قضیه اعصابش خورد شد و ترجیح داد که الان فقط با بغل لیام آروم بشه و اعصابشو تسکین بده!

خیلی اروم لای در هال رو باز کرد و بخاطر خاموش بودن چراغا مجبور شد چراغ قوه گوشیشو روشن کنه.
یواش جلو رفت و توجهش به کسی که روی مبل بود جلب شد.

حتما نایل بود..اون عادت داره موقع دیدن فیلم خوابش ببره...
پسره کیوت!
جلو رفت و با دین لیام نفسش برید.....اون..اونجا چیکار میکرد؟

روی مبل به اون کوچیکی به زور جمع شده بود و خوابیده بود.  پاهاشو توی شکمش آورده بود و دستاشو دورشون حلقه کرده بود...

زین کنار مبل نشست و دستشو آروم روی موهای ابریشمیه لیام کشید بعد پوست نرمشو نوازش کرد و انگشتشو به لبای سرخ لیام کشید..

خم شد و روی اون لب ها بوسه ایی گذاشت و همینکه سرشو بالا آورد دید که چشمای لیام حالا بازه بازه..!
هول شد و به تته پته افتاد و یکم عقب رفت.

لیام ححالا کامل روی مبل نشسته بود و با اخم شدیدی به زین خیره بود.

زین اروم و بی دفاع گفت

" لیام....میتونم توضیح بدم که کجا بودم!"

لیام بدون اینکه نگاهشو از زین بگیره با لحن جدیش گفت

" میدونم کجا بودی! "

زین تعجب کرد و با ناباروری گفت

" تو....تو اون مصاحبرو دیدی؟"

لیام سرشو تکون داد و بلند شد که بره.....
حقیقتا الان خیلی عصبی بود و نمیخواست چیزی بگه که دل زین بشکنه ...!
اما زین مانع رفتنش شد و تند گفت

" لیام نه نرو...وایسا بذار برات توضیح بدم!"

اما لیام گوش نکرد و گفت

Deathly Hallows [L.S][Z.M] CompletedWhere stories live. Discover now