part 49

301 53 79
                                    

[Cm & vote]



2021_ لندن



پیتر کمی از نوشیدنی ایی که براش آورده بودن نوشید و بعد قیافشو کج کرد و اون لیوانو با اکراه روی میز گذاشت و گفت

" اه این چقدر شیرین بود!"

هری که گوشه سالن روی مبل نشسته بود با حرف پیتر سرشو بالا اورد و اخمی بهش کرد و گفت

" من درستش کردم مشکلی هست؟"

پیتر چشم غره ایی رفت و گفت

" نه باب سلیقم نیست انقدر نوشیدنی شیرین باشه....."

هری سری تکون داد و بعد روشو سمت هانا کرد و بی تفاوت گفت

" تا لو نیومده بهتره برم لباس چرکارو جمع کنم که بعده اینکه اومد کاری نمونده باشه"

هانا سری تکون داد و گفت

" اره فکر خوبیه برو لباس چرکای لوییم بگیر "

هری اومد جواب بده که پیتر سریع تر گفت

"نه نه من خودم میرم لباسای لوییو میارم"

و خواست بلند شه که هری با اخمی که شدید تر شده بود گفت

" ممنون از لطفت ولی  اونی که باهاش تو یه خونه زندگی میکنه منم و خب منم بهتر جای لباس چرکاشو میدونم!
پس به خودت زحمت نده پسر کوچولو! "

پیتر جا خورد و ترجیح داد حرف اضافه تری نزنه !

هری با یه چشم غره اون جارو تر کرد و به طبقه دوم رفت و  لباسای چرکای همرو از تو اتاقاشون  جمع کرد و بعد به طبقه پائین اومد سبد رو جلوی در اتاق لویی گذاشت و وارد شد .

همونطور که انتظار میرفت لویی حموم بود!

هری کل اتاقو دنبال لباسای لویی گشت ولی...نبودن!

پس قطعا اونا توی حموم بودن....و خب این سخت ترین قسمتش بود.

جلوی در حمام رفت و اونو چند بار زد اما جوابی نگرفت.

مجبورن درو باز کرد و اروم گفت

" هی لو...من دنباله......."

و با دیدن لویی کاملا لخت زیر دوش آب نفسش رفت....

طوری که قطره های آب روی اون بدن سرازیر میشدن و از گودیه کمر لو پایین میوفتادن.......

هری آب دهنشو قورت داد و سرشو پائین انداخت و با صدایی که تن بلندی داشت گفت

" لو....؟"

لویی ناگهان برگشت و با دیدن هری توی حمومش جا خورد و هول گفت

" هزا.....تو اینجا چی میخوای؟"

هری سرشو بلند نکرد و گفت

" من....من دنباله..."

و حرفش نصفه موندوقتی لویی گفت

" هی بهم نگاه کن خوشم نمیاد موقع حرف زدن بهم نگاه نکنی!"

Deathly Hallows [L.S][Z.M] CompletedWhere stories live. Discover now