🚫20🚫

756 148 89
                                    

🌴YG :

بعد از درآوردن شلوار و لباس زیر پسر نگاهی به عضو برآمده ش کرد...

_انگار واقعا داری بی طاقت می شی...

هر دو می دونستن طبیعیه...

مگه اون بچه چند بار تو این موقعیت بود که بخواد آروم پیش بره...

دوباره روی پسر قرار گرفت و شروع به بوسیدن لب هاش کرد...

همزمان که لب هاش رو می بوسید دستش هم آلت پسر رو پمپ می کرد و وقتی انقباض بدن پسر زیرش رو دید فورا دستش رو کشید تا ارگاسم نشه...

از لب های پسر جدا شد و جیمین نگاه برزخیش رو بهش داد...

+فقط کافی بود یه لحظه دیگه ادامه می دادی...

یونگی نگاه بی تفاوتی بهش انداخت...

_اون وقت چی می شد!؟

جیمین توقع این سؤال رو نداشت...

خب کاملا واضحه که چه اتفاقی میوفتاد...

سرش رو پایین انداخت تا پسر بزرگ تر سرخی گونه هاش رو نبینه...

یونگی لبخندی از خجالت پسر روی لب هاش شکل گرفت...

دستش رو زیر چونه پسر برد و آروم سرش رو بالا آورد...

چشم های خجالت زده ش واسش لذت بخش بودن...

_خودم می دونم فقط یه لحظه دیگه می خواستی اما... واقعا می خوای توی دستام بیای!؟

جیمین با فهمیدن منظور پسر لبخند بزرگی زد و سرش رو به معنی نه تکون داد...

یونگی لبخندی به این کار کیوتش زد...

لباس زیر خودش رو هم درآورد و جیمین کامل روی تخت دراز کشید...

یونگی سه تا از انگشت های استخونیش رو وارد دهن پسر کرد و جیمین خوب خیسشون کرد...

بعد از این که یونگی مطمئن شد انگشت هاش خوب خیس شدن اون ها رو بیرون کشید...

_چهار دست و پا بیبی...

جیمین فورا به حرفش عمل کرد و چهار دست و پا روی تخت نشست...

یونگی ساعد اون یکی دستش رو دور لگن پسر حلقه کرد و باسن پسر رو بالاتر داد و شروع کرد به بازی با ورودی پسر...

چند لحظه بعد اولین انگشتش رو وارد کرد و جیمین ناله ای کرد...

یونگی با دیدن ورودی جیمین که انگشتش رو کاملا بلعیده بود آب دهنش رو قورت داد...

داشت واسش بی طاقت می شد اما...

نمی خواست اولین پسر دردناک باشه...

Irreparable mistake(KV)Where stories live. Discover now