28

488 126 21
                                    

+مسئولیت کاری که کردی رو به عهده بگیر آقای کیم...

جونگ کوک دقیقا کنار گوشش زمزمه کرد و دستش رو زیر پیراهن تهیونگ برد...

تهیونگ نفس عمیقی کشید و سعی کرد تکون اضافه ای نخوره...

اصلا دلش نمی خواست دوباره جونگ کوک رو عصبانی کنه...

+امشب تکون خوردن آزاده عزیزم... قراره حسابی با هم خوش بگذرونیم...

با حس دست جونگ کوک که عضو خوابیده ش رو از روی شلوار لمس می کرد، چشم هاش رو باز کرد و شروع به نفس نفس زدن کرد...

جونگ کوک با دیدن واکنش پسر لبخندی زد و دستش رو کمی بیشتر فشار داد...

تهیونگ لبش رو گاز گرفت تا صدای ناله ش بلند نشه...

جونگ کوک کاملا درک می کرد که پسر چقدر معذبه...

آهی کشید و صورتش رو پایین آورد...

و لحظه ی بعد لب هاش رو روی لب های پسر کوچیک تر گذاشت و آروم شروع به بوسیدنش کرد...

آروم شروع به باز کردن دکمه های پیرهن تهیونگ کرد...

کارهاش رو آروم و با آرامش انجام می داد تا پسر دیگه رو نترسونه...

با جدا شدن لب هاشون از هم، لبخندی روی صورتش شکل گرفت...

_ج... جونگ کوک... می شه...

کاملا مشخص بود که تهیونگ برای زدن حرفش مردده...

+چی شده عزیزم!؟

_آه... می شه امشبم کامل نباشه!؟

جونگ کوک متعجب به پسر نگاه کرد و چند لحظه ی بعد فقط سری به موافقت تکون داد...

بوسه ی آروم و کوتاهی روی لب های پسر گذاشت و لبخندی بهش زد...

+هرجور که تو دوست داری...

_آخه جنی دقیقا اتاق کناریه... نمی خوام خیلی سر و صدا کنم...

+اما قبول کن که خیلی پر سر و صدایی...

جونگ کوک با یادآوری جیغ تهیونگ توی اتاق متل، این رو گفت و تک خندی زد...

_آخه هرچی می گفتم قرمز نمی فهمیدی... تقصیر من نبود...

تهیونگ گفت و صورتش رو با دست هاش پوشوند...

جونگ کوک آروم جلو رفت و کنار گوش پسر زمزمه کرد...

+امشب می خوام ببینم چقدر می تونی آروم و بی صدا باشی... خب!؟

تهیونگ تند تند سرش رو برای تایید تکون داد و جونگ کوک لبخند بزرگی زد که باعث شد دندون های خرگوشیش کاملا دیده بشن...

اولین باری بود که تهیونگ همچین لبخندی رو از پسر بزرگ تر می دید...

انگار اون روحیه ی سلطه طلب جونگ کوک امشب خوابیده بود...

Irreparable mistake(KV)Where stories live. Discover now