part 53

769 162 88
                                    

با قدم ها بلند دور شد و اولین راهرویی که دید پیچید داخلش دیگه قرار نبود از خودش ضعف نشون بده و گریه کنه ... حالا که فهمیده بود اون هم قدرت های مخصوص خودشو داره باید خودش رو قوی تر می کرد ولی با قرار گرفتن دستمالی روی دهنش لحظه ای برای ازادی تقلا کرد و لحظه ای بعد در دنیای تاریکی رها شد

جیهوپ با قدم های بلند خودش رو به یونگی که می دویید رسوند تا با گرفتن بازوش متوقفش کنه

_هی هی اروم باش ... اینطوری نمی تونی پیداش کنی

بین هر کلمش نفس نفس می زد با اروم شدن یونگی بهش خیره شد و با جدیت گفت

_اون که بچه نیست شوگا ... حتما برگشته خوابگاه بهتره بریم اونجا اگه نبود دنبالش می گردی

یونگی چشمی چرخوند و گفت

+نه که تو هم خیلی نگرانشی ... گیرم رفتیم خوابگاه و دیدیم نیس اگه قبلش بلایی سرش اومده باشه و دیر برسیم چی ؟.. هوم ؟

جیهوپ در حالی که دست به کمر ایستاده بود ابرویی بالا انداخت و گفت

_چرا انقدر برات مهمه ؟

یونگی پوزخند تمسخر امیزی به چهره جیهوپ پاشید و از بین دندون های چفت شدش غرید

+مهمه بدونی؟

تغییر حالت داد و حالا با پوزخند گوشه لبش دست به سینه شد و به لب های یونگی چشم دوخت تا جوابش رو بدونه خیلی کنجکاو بود که چرا جیمین برای یونگی مهمه

_خب میشنوم اقای محترم

یونگی که از کار های جیهوپ کفری شده بود و از طرفی نگران جیمین بود این سوال پیچ کردن های جیهوپ بیشتر رو مخش میرفت ... نمی دوست چشه اون جز خواهرش نگران کسی نمی شد در واقع کسی رو نداشت که بخواد نگرانش بشه ولی جیمین ... انگار جزوی از خانوادش بود یا جزوی از قلبش شده بود .... ولی نه امکان نداشت جیمین دوستش بود اون فقط نگرانش بود همین

قصد نداشت جلوی جیهوپ کم بیار پس پوزخندی مثل خود جیهوپ زد و گفت

+هه ... مطمئنی می خوایی بدونی ؟

جیهوپ قهقهه ای زد و به تمسخر گفت

_نکنه دلتو بهش باختی ؟ ... واو درامای جالبیه ولی ...

صورتشو در هم کرد و ادامه داد

_ولی دراماتون یکم ابکی نیست ؟ ...

کف دستاشو بهم کوبید و با هیجان ادامه داد

_می دونی چی میگم ... یعنی اینکه تو جیمین رو دیدی و واو ...

انگشت اشارشو به سمت یونگی گرفته و با چشمای گرد شده و تعجب گفت

_نگو کههه عشق در یه نگ....

یونگی بی حوصله انگشت جیهوپ رو به سمتی هل داد و به سردی حرفش رو با جمله ای قطع کرد

+اره درست فهمیدی ... همونقدری که تو از جیمین بدت میاد من دوسش دارم

The legacy of immortalityWhere stories live. Discover now