part 7

1.3K 299 109
                                    

لطفا ووووت بدیدددد💜💜💜
توضیحات اخر پارت بخونیین درمورد نماد و قدرت خوناشاما توضیح کوتاهی دادم تا سردرگم نشید😁

💜💜💜💜💜

خم شد تا گردن جیمین رو درست کنه که چشمش به زخم های روی گردن جیمین افتاد

شکه شد اونا زخم نبودن جای دندون بودن و اون کبودی ها یعنی با زور این بلا رو سر پسرکش اورده بودن حالا دلیل ضعیف بودن جیمین و می فهمید

چشم های نامجون از خشم زیاد به رنگ قرمز در اومده بودن با خودش قسم خورد ،قسم خورد هر کسی که این بلا رو سر جیمین اورده به مجازاتش برسه حتی پسراش ...

وای نهههه چطور تونستن باید می دیدشون

به سرعت از اتاق خارج شد تو راهرو با جی هوپ روبه روشد با خشم و دندون های چفت شده گفت

_جونگکوک کجاسسست؟

جی هوپ که از لحن و چشمای پدرش ترسیده بود با لرز گفت

×خوابش میومد ...رفت بخوابه..منم منتظر شما موندم ...دیدم نیومدید خسته شدم ...خواستم برگردم اتاقم

جی هوپ گفت و سرشو پایین انداخت خواست برگرده و بره که با صدای نامجون سرجاش خشکش زد

_فکر نکنم بهت اجازه دادم بری؟

×منظورتون چیه؟

_برو و همراه کوک بیا اتاق کارم

×ولی...

نامجون نزاشت تا جیهوپ حرفشو تموم کنه و برگشت و رفت به سمت اتاق کارش اون جیمین و به اون دوتا سپرده بود و حالا این وضع جیمین بود

بعد از گذشت چند دقیقه کوک به همراه جیهوپ در اتاق کار نامجونو زدند

_بیاین داخل؟

تا مدتی که کوک و هوپی بیان همش فکر میکرد باید چیکار می کرد هر کدومشون اینکارو کرده باشن باید مجازات می کرد یا چیزی بهشون نمی گفت تا جیمین کمتر اسیب ببینه

×چیزی شده؟

هوپ با یه صدای اروم پرسید

نامجون به چشمای هوپ خیره شد و بعد به چشمای کوکی باید از تو چشماشون میدید می دونست این کار ازش انرژی می گیره ولی باید حقیقتو میفهمید

همین حین که اتفاقاتو از چشماشون می دید پرسید

_من باید این سوالو از شما بپرسم

خب مشکل اصلی اینجا بود که اون می تونست تو چشماشون اتفاقاتو ببینه ولی خب مکالمشونو نه

فقط تصویرشونو می دید همیشه از این قدرتش نفرت داشت چون هیچ وقت به دردش نخورد ولی حالا کم و پیش به دردش خورد هوپی جیمینو زده بود و کوکی خونشو خورده بود

The legacy of immortalityWhere stories live. Discover now