part 27

1K 219 72
                                    

همه اعضا به دعوای اون دو نگاه می کرد و گاهی لبخند می زدن که تهیونگ پیش دستی کرد و اون دو رو از هم جدا کرد و گفت

_بسه دیگه ...

گفت و چشمی چرخوند و ادامه داد

_خودش رفت این فسقلی رو جایگزینش کرد ...من تهیونگم

اخر جملشو رو به جمع گفت انگار با این حرف دوباره جو سرد قبل حاکم شد 

بکهیون با هیجان گفت

×منم دوقلوش بکهیونم و...

دستشو جلو دهنش گرفت و اروم گفت

×اون جیغ جیغو هم سه قلومون تهیونه

توجه تهیونگ به جیمین که ریز ریز می خندید جلب شد که با ضربه ی دردناکی که از طرف جیهوپ به کمر جیمین خوردخنده جیمین جمع شد و صورتش تو هم رفت با خودش به این فکر کرد چرا این پسر که حتی اسمشم نمی دونه با جیمین انقدر بده

چانیول با خجالت دستی به موهاش کشید و لبخند جنتلمنانه ای زد و گفت

_من چانیولم از خاندان پارک و ...

رو کرد به طرف بکهیون با نیشخند شروری که معلوم بود اصلا فکر های خوبی تو ذهنش نیست گفت

_فکر کنم دیدار اول خوبی نداشتیم اینطور نیست ... بکهیون ؟

اسم بکهیون رو با مکث و تاکید گفت و پوزخندش پررنگتر شد بکهیون تمام سعیشو کرد که جلوی اون بابالنگ دراز خودش و قوی نشون بده ولی در اخر شکست خورد و با کمی من و من و صدای لرزونی گفت 

×ا..اوه...اش...اشکالی نداره

بکهیون تو دلش به همه جد و ابا خودش و چانیول لعنت فرستاد

با همه وجودش از اون بیریخت لنگ دراز بدش میومد تو سرش به هزار روش سامورایی تیکه تیکش کرده بود

جیهوپ هم خودشو و هم جونگ کوک رو به جمع معرفی کرد

×من جیهوپ هستم و اینم برادرم جونگ کوک

ودر اخر نیشخند همیشگیشو به جمع تحویل داد در حقیقت جیمین ناراحت بود چرا؟! چون اونا اونو حتی برادر خودشون نمی دونستن تو دلش به خودش پوزخند زد و با خودش گفت"اوه جیمین تو چقدر نفرت انگیزی اونا حتی تو رو لایق برادر بودنشونم نمی دونن ،چه برسه روزی که دوستای جدیدتم هویت واقعیتو _ انسان بودن _ بفهمن "

یونگی بیحوصله خودشو معرفی کرد

+منم شوگام

تهیونگ تیکه انداخت و گفت

_بیخیال یونی ...شوگا اسم خیلییی مسخره ایه یونگی  بهتره

تو کسری از ثانیه یقه ی لباس تهیونگ تو مشتهای یونگی فشرده می شد

یونگی با چشمایی که حالا به رنگ قرمز می زد و نشون از بیدار شدن خوی خوناشامیش میداد و با صدای کلفت و خش دارش تو صورت وی توپید

The legacy of immortalityWhere stories live. Discover now