part 6

1.4K 318 178
                                    

_پس بریم می خوام با شما پسرا حرف بزنم درمورد هارواردز

هر سه سر تکون دادند و به همراه پدرشون به سمت میز بزرگ غذا خوری که حالا پر از غذاهای رنگی بود حرکت کردند

جیمین با دیدن غذا ها چشماش برق زد 

هر چهار نفرشون سر میز طوری که جی هوپ روبه روی نامجون و کوک کنار جی هوپ و جیمین در دور ترین فاصله ممکن از جی هوپ کنار نامجون نشستند و جیمین دستاشو روی میز و زیر چونش گذاشت و اول به غذا ها و بعد به نامجون زل زد

نامجون با جدیت شروع کرد

_ببینم تو این یه هفته نشانتون ظاهر شده یا نه؟

و به کوک و جی هوپ نگاه کرد تا جوابی ازشون بگیره
جی هوپ با خوشحالی سرشو تکون داد و مچ دستشو که علامت قلب سیاهی که نصفش سیاه و نصف دیگش سیاه کمرنگ بود و نوار هایی قرمز رنگ که دور قلب سیاه رو احاطه کرده بود که این نوار ها درخشش خاصی داشتند به پدرش نشون داد

نامجون لبخندی به پسرش زد از وقتی جیهوپ بچه بود می دونست این قدرت داره

جیهوپ سوالی به پدرش نگاه کرد و گفت

×این علامت نماد چه قدرتیه؟

+کنترل ذهن

با جواب یکدفعه ای جیمین هر سه با تعجب  به جیمین  زل زدن چون تشخیص قدرت از روی نماد فقط کار دستبند کهن بود که تو هارواردز قرار داره و البته بعضی از افرادی با تجربه مثل نامجون هم کم و پیش توانایی تشخیصشو دارن

نامجون زودتر از بقیه از شوک خارج شد و از جیمین که بیخیال اون هارو تماشا می کرد پرسید

_تو اینو از کجا فهمیدی؟

نامجون با لحنی جدی و کاملا بهت زده پرسید ولی جیمین شونه ای بالا انداخت گفت

+نمی دونم ... فقط احساس کردم که می دونم ؟

جیمین بعد گفتن حرفش که نامجون تو شک دیگه ای فرو برده بود دوباره سرشو به طرف غذا ها چرخوند و با لذت تماشاشون کرد

اصلا بحث اونا براش جذابیتی نداشت فقط نمی دونست چرا یهو تو بحثشون شرکت کرده بود

جیهوپ ابتدا با اخم به جیمین زل زد و بعد به طرف پدرش برگشت و پرسید

×اون درست میگه؟

نامجون با تردید سرشو تکون داد و تصمیم گرفت فکر کردن به جیمین و به بعد موکول کنه و به کوک نگاه کرد و پرسید

_تو چطور... نشانت ظاهر شده ؟

کوک کمی مکث کرد نمی دونست ظاهر نشدن نشانش بد یا ... سرشو به نشانه نه تکون داد و گفت

-این چیزه بدیه؟

نامجون با لبخند جواب کوک و داد

_نه اصلا بالاخره ظاهر میشه

The legacy of immortalityजहाँ कहानियाँ रहती हैं। अभी खोजें