نور خورشید، فضای آشیانه رو روشن کرده بود. جنگنده ها از جایگاهشون خارج می شدن و فرمانده پارک در گوشه ای از سالن بزرگ آشیانه، مشغول چک کردن برنامه ی پرواز ها بود.
آسمان صاف بود. بدون ابر. خورشید گرم می تابید؛ به بهار نزدیک شده بودن، اما هنوز سوز سردِ زمستان، احساس میشد.
اون روز باید برای چک کردن مرز هوایی بین کره و چین می رفتند. به وضعیتی که در اون قرار داشتن فکر کرد. به هکری که به سختی از چین فراری دادن و هر لحظه باید منتظر حرکتی از سمت چین می بودن. به رخنه ی اطلاعاتی سرور هاشون فکر کرد. و اطلاعاتی که نباید هرگز فاش می شدن و حالا معلوم نبود دست کی هستن. به فلشی که هنوز فرصت نکرده بود نگاهی بهش بندازه فکر کرد. فلشی که روی میز کارش سنگینی میکرد.
نفس عمیقی کشید. باید میرفت. برگه هایی که در دست داشت رو توی کشوی میز کنارش گذاشت.
به طرف جنگنده ی خودش و بکهیون رفت. یکی از تکنسین ها در حال چک کردنش بود. ابروش رو بالا داد. اما جنگنده اش رو که دیروز به طور کامل چک کرده بودند و هیچ مشکلی هم نداشت!
- جنگنده ام مشکلی داره؟
پرسید و مردی که زیر باله های جت بود، از جا پرید. به عقب برگشت و سرش رو پایین گرفت.
- نه قربان.
- پس زیر باله هاش چیکار میکردی؟
مرد مضطرب نگاهش رو به اطراف چرخوند. شاسی توی دستش رو بالا آورد و جلوی چانیول گرفت.
- سرجوخه هان گفتن اینو بهتون بدم و... و دوباره باله های جنگندتون رو چک کنم.
دروغ گفت و منتظر گرفته شدن شاسی موند. شاسی از بین انگشت های پوشیده در دستکشش، بیرون کشیده شد. چانیول کمی خم شد تا صورت پنهان شده زیر لبه ی کلاه مرد رو ببینه. اخم کرد.
- تا حالا اینجا ندیدمت...
نگاه مرد ترسیده روی صورت چانیول نشست. اما سریع دوباره سرش رو پایین گرفت.
- تازه به اینجا منتقل شدم.
اخم چانیول به خاطر اضطراب بی مورد مرد روبه روش، پر رنگ تر شد. نگاهش برای پیدا کردن تگ اسمش، روی لباس سرهمی آبی رنگش چرخید. اما چیزی ندید.
- تگ اسمت رو به سینه ات بزن.
دستور داد و از جنگنده اش بالا رفت. مرد رو به چانیول تعظیم کرد.
- بله قربان.
و به سرعت از اونجا دور شد. مرد نگاهش رو از تکنسین تازه وارد گرفت و کلاهش رو روی سرش گذاشت. موتور هارو روشن کرد و با هدایتِ تکنسینی که مسئول بیرون بردن جنگنده ها از آشیانه بود، وارد باندی که خالی بود، شد.
- فاکس 1 صحبت میکنه، به ستوان بیون اطلاع بدین برای پرواز به باند 3 بیاد. برای چک کردن مرز هوایی با چین میریم.
YOU ARE READING
•⊱ Captain Oh 2 ⊰• (HunHo)
Action⋅⋅⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⊰🥀⊱⋅⋅ فن فیکشن Captain Oh فصل دوم کاپل: هونهو، چانبک، کریسهان، کریسلیکس (کریس-فلیکس) ژانر: اکشن، انگست، رمنس، اسمات نویسنده: Dreamer & Choi Andrew "وقتی کارم با اونا تموم شد... برمی‌گردم سراغ تو." اومده بود. "سهون... زندگی...
