Ch. 51

165 49 205
                                    

موسیقی این قسمت
Losing myself - Mia Baron

چند روز از زمانی که کریس رو دیده بودن، می‌گذشت. و حالا جونمیون شوکه از تصمیم لوهان و خسته از صحبت کردن باهاش، روی مبل نشسته بود و به تکاپوی پسرک برای جمع کردن وسایلش نگاه می‌کرد. گلس مشروبش در دستش تکون می‌خورد، اما مرد حتی یک ذره ازش رو ننوشیده بود. خیلی کم پیش می‌اومد مرد به سمت مشروب بره و حالا با این تصمیم لوهان و لجبازیش برای گوش ندادن به حرف‌هاش، مثل اینکه تنها چیزی که می‌تونست اعصابش رو تسکین بده، الکل بود.

لوهان بعد از بحث طولانی‌ای که با جونمیون داشت، ساک‌هاش رو دسته دسته جلوی در می‌ذاشت و در انتها کوله‌ی حاوی لپ‌تاپش رو هم کنارشون قرار داد.

گرچه قبل از اینکه حتی بتونه پاش رو از خونه بیرون بذاره، بعد از باز کردن در، با چهره‌ای خشمگین و تیره مواجه شد.
- هیونگ!

لوهان قدمی به عقب برداشت و مرد قدمی به جلو. در پشت سرش محکم بسته شد. پسرک از صدای در، پرید‌. سهون توسط جونمیون از تصمیم لوهان باخبر شده بود و مرد با تمام سرعت به خونه برگشته بود. جونمیون احتمال می‌داد سهون خشمگین باشه. درست مثل چند ماه گذشته که کنترل اعصابش براش مشکل شده بود. اما مراقب بود. با اینکه در سکوت به اخم‌های سهون نگاه می‌کرد، مراقب حرکاتش بود.

- کجا می‌خوای بری؟

صدای سهون آروم، اما بم و گرفته بود‌. لوهان سر جاش متوقف شد. چونه‌اش رو بالا داد و تمام شجاعتی که داشت رو جمع کرد و مستقیم به چشم‌های سهون خیره شد.

- می‌خوام برم پیش کریس. می‌خوام بهش کمک کنم.

سهون نفسی عمیق کشید و تلاش کرد آروم باشه. با صدایی گرفته لب زد:

- کریس توی وضعیتی نیست که یه بچه کنارش باشه.

- من بچه نیستم.
لوهان به سرعت جواب داد.

- لوهان...!

صدای سهون بلند شد. گرچند لوهان ادامه داد:

- نه هیونگ. من دیگه بچه نیستم. نه بعد از چیزایی که از سر گذروندم. خیلی خوب می‌دونم کریس توی چه وضعیتیه. می‌دونم داره مواد مخدر مصرف می‌کنه. اما من می‌خوام کنارش باشم. شاید نتونم حالشو بهتر کنم، اما می‌تونم توی پرونده‌ی سرتیپ کمکش کنم. کریس خیلی تنهاست. نمی‌خوام انقدر تنها باشه.

در انتها، صداش ضعیف و ضعیف‌تر می‌شد. با قدمی که سهون به سمتش برداشت، درجاش تلو خورد و عقب‌تر رفت. برخلاف لوهان، صدای سهون بلندتر می‌شد.

- وقتی بهت می‌گم کریس در وضعیتی نیست که یه بچه کنارش باشه، یعنی باید ساکتو برداری برگردی توی اتاقت.

- نمی‌خوام.

لوهان به سرعت جواب داد. گرچه سهون بی‌توجه به حرف لوهان، هنوز به سمتش قدم برمیداشت و تلاش می‌کرد از در ورودی دورش کنه.

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: May 21 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

•⊱ Captain Oh 2 ⊰• (HunHo)Where stories live. Discover now