Part30 رومئو و ژولیت

528 106 36
                                    

قبل از شروع رمان میخواستم یک تشکر کنم از همگیتون برای حمایتتون و همچنین سیصدتایی شدنمون مباااارک

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

قبل از شروع رمان میخواستم یک تشکر کنم از همگیتون برای حمایتتون و همچنین سیصدتایی شدنمون مباااارک.
به خاطره نبود دو روزه ام معذرت میخوام؛ مشکلات و کارای شخصی بماند و فوت یکی از دوستانم منجر به نبودنم شد...

یادم نمیره اولین رمانم رو برای سرگرمی نوشتم و هیچوقت فکر نمیکردم از یک ریدر به یک رایتر تبدیل بشم. 🥺🥺🥺
خوشحالم که قلمم رو دوست دارین و تنوع و خلاقیتم رو میتونم برای اوقات فراغتتون رقم بزنم.😍

میخواستم درباره سوپرایز بهتون بگم. بله یه سوپرایز دارممممم البته این سوپرایز به خاطره سیصد تایی شدنمون هست. فردا سه پارت از فیک (ASD) 😋
همچنین پس فردا هم سه پارت از فیک (تاوان اسارت) رو براتون پارتگذاری کنم. امیدوارم این سوپرایز رو دوست داشته باشین.🥺❤️🐾
___________________________________________

شروع پارت جدید:

پیشونیم رو روی پیشونیش گذاشتم و چشمهامو رو هم گذاشتم و اروم و بم لب زدم:
_ اگه این خوابه نمیخوام ازش بلند بشم...

🔞ادامه صحنه های🔞

حس سبکی داشتم؛ انگار روی ابرها بودم.
مثل رهایی چندین ساله از غل و زنجییر؛ مثل رهایی خفگی از حبس داخل اب. انگار نیاز بود این احساسات ممنوعه به زبون بیاد. ارامش رو میتونستم تو قلب و روحم حس کنم.
همونجور که روش خیمه زده بودم لبهام رو باره دیگه روی لبهای نرمش گذاشتم و عمیق و خیس شروع به بوسیدن و مکیدن اون لبهای خواستنیش کردم.
+ عاهممم آروم...
_ فاک... نمیتونم

همونجور که نیپلش رو با یک دستم در حال بازی کردن باهاش بودم؛ دست دیگم رو اروم سمت لای پاش کشیدم. راحت میتونستم بستگی کوچیکی که از روی شلوار مشهود بود رو حس کنم.
نگاه یونگی پیشم قفل بود؛ انگار میخواست با نگاهش بهم التماس کنه یا حرفی بزنه.
_ چیه هوم؟
+ بگو خواب نیستم!

نگاه خمارم رو از روی لای پاش گرفتم و به چشم های خمارش دادم. سرم رو جلو اوردم و شروع به بوسیدن لب های نرم خطی صورتیش کردم.
بوسیدن اون لبها رو چرا انقدر به تعویق انداخته بودم!
با هر بوسه کوچیکی که به لبهاش میزدم ناله اش بلند و عمیقتر شنیده میشد.
شلوار و باکسرشو با دست آزادم پایین دادم و نگاهمو به عضو برامده صورتیش دادم. باورم نمیشد عضو یک مرد انقدر ظریف و دیدنی باشه.
+ انقدر زل نزن.

تاوان اسارت (تکمیل شده)Where stories live. Discover now