طلسم انتقام (Spell revenge)

part 21

با حرف هیونجین، لبش رو محک گزید و سعی کرد از روی پاهاش بلند بشه ولی دستی که دور کمرش بود مانع از این کارش میشد.

با خجالت و اروم لب زد: ل..لطفا بزار برم.

هیونجین بوسه ای روی گردن خوشبو و سفیدش گذاشت و گفت: بعد از صبحانه نظرت چیه تورو بخورم؟

فلیکس دستش رو روی دست هیونجین که دور کمرش بود گذاشت وناخن هاشو از شهوت وارد دستش کرد.

هیونجین از درد هیسی کشید و برای جبران، دست ازادش رو وارد بلوز فلیکس کرد و محکم نیپلش رو فشرد.

اهی از درد کشید و به کمرش قوصی داد.

هیونجین لبخند سکسی زد و گفت: هیشششش یواش نکنه میخوای خدمتکارا بفهمن داریم چیکار میکنیم؟

و با اتمام حرفش، دوباره نیپل فلیکس رو فشرد.

از درد و شهوت اشکی از گوشه ی چشمش چکید و سرش رو روی شونه ی هیونجین فشار داد.

با ظاهر شدن دوباره ی گردن فلیکس جلوی چشمای وحشیش،سرش رو خم کرد و دهنش رو به گردنش رسوند.

اینار خبری از بوسه نبود.

هیونجین گردن فلیکس رو بین دندوناش گرفت و محکم گزید.

فلیکس از درد اه بلندی کشید و دستش رو توی موهای هیونجین فرو کرد و کشید تا شاید گردنش ازاد بشه.

اما با اینکارش هیونجین بدتر پوست سفیدش رو گزید.

یه لحظه هم صدای ناله هاش قطع نمیشد.

هیونجین با حس صدای پاهای خدمتکارها، گردن فلیکس رو از بین دندوناش ازاد کرد و اروم شروع به مکیدنش کرد تا صدای ناله هاش قبل از رسیدن خدمتکارها قطع بشه.

با مکیده شدن گردنش، دستش رو از توی موهای هیونجین در اورد و اروم اروم سر دردگرفته اش رو نوازش کرد.

باصدای جیر جیر در سالن، هیونجین سرش رو از توی گردن فلیکس در اورد و به صندلی تکیه داد.

فلیکس هم سرش رو از روی شونه ها عضله ای هیونجین برداشت و خواست بلند بشه که هیونجین گفت: روی پاهام بشین تا صبحانه دهنت کنم.

فلیکس نگاهی بهش کرد و گفت : مگه من بچه ام؟

هیونجین لبخندی زد و گفت: نه نیستی..

و بدون توجه به خدمتکارهایی که داشتن میزو می چیدن ، لبش رو به گوش فلیکس نزدیک کرد جوری که نفسای داغش به گوشاش بخوره گفت:ولی یه بیبی همیشه واسه ددیش بیبیه.

فلیکس لبش رو گاز گرفت و دستش رو رو لپاش گذاشت تا قرمزی گونه هاش رو از هیونجین و خدمتکار ها مخفی کنه.

هیونجین لبخندی زد و بوسه ای روی دست فلیکس که روی گونه اش بود گذاشت .

با رفتن خدمتکار ها هیونجین نون تستی از توی سبد برداشت و روش کمی شکلات مالید.