part 37

1.3K 161 31
                                    

فلیکس متعجب نگاهش رو از هیونجین گرفت و شروع به پاره کردن کاغذ دور کادو کرد .

به محض نمایان شدن کادو ، اشکی ریخت و هقی زد و نگاه براق از اشکش رو به هیونجین داد و لب زد : چ ..چطوری ؟ هق هق .

هیونجین اروم لبخندی زد و گفت : خوشت اومد ؟

فلیکس با ناباوری اشکی ریخت و گفت : خودت کشیدیش ؟

تند تند سرش رو بالا و پایین کرد و گفت : اره .. تمام صبح هایی که از بیمارستان می رفتم بیرون داشتم اینو می کشیدم .

و به تابلوی نقاشی که عکس خودش و فلیکس درحالی که فلیکس نوزادی رو در اغوش گرفته و روی صندلی نشسته و هیونجین بالا سرش بود ، و چهره ی نوزاد کشیده نشده بود اشاره کرد .

دستش رو اروم روی صفحه کشید و هقی از ذوق زد .

چان اخمی کرد و گفت : برش گردون ما هم ببینیم .

هیونجین با لبخند تابلو رو برگردوند و به بقیه ی افراد حاضر هم نشون داد .

جیسونگ با دهن باز گفت : خیلیییی خوشگله ..

سونگمین هم لب زد : خوبه دیگه وقتی نینیتون بدنیا اومد میتونی چهره اش رو تکمیل کنی .

هیونجین خوشحال سری تکون داد و گفت : همینطوره .

با پشت دست اشکاش رو پاک کرد و به سمت هیونجین رفت .

بوسه ای روی گونه اش گذاشت و گفت : ممنونم عزیزم .

مینهو با بد جنسی لب زد : یعنی هیونجینم مثل ماست برات که لپش رو بوسیدی ؟

جونگین هم به پیروی از مینهو لب زد : راست میگه .. باید یه فرقی بین ما ها باشه ..

با خجالت سرش رو پایین انداخت و حرفی نزد .

سونگمین با لبخندی دندون نما دستاشو بهم کوبید و گفت : ببوسش .. ببوسش .. ببوسش .

جیسونگ و چان و مینهو و جونگین هم با صدای بلند سونگمین رو همراهی کردن .

فلیکس لب باز کرد تا حرفی بزنه که هیونجین تابلو رو به تخت تکیه داد و به طرف فلیکس رفت .

یک دستش رو دور کمر فلیکس گذاشت و با دست دیگه اش سرش رو گرفت و لباش رو روی لبای فلیکس کوبید .

اونقدر این حرکات سریع انجام شد که فرصت هر چه فکر و عکس العمل از فلیکس سلب شد .

فلیکس که حس کرد مقاومت در برابر باز بودن چشماش به شدت سخته ، خودش رو به دست هیونجین سپرد و چشماش رو بست و دستاش رو بالا اورد و دور گردن هیونجین حلقه کرد .

هیونجین اروم ولی محکم لب پایینش رو مکید و زبونش رو وارد دهنش کرد .

فلیکس با لذت مکی به زبون هیونجین زد و به زور لباش رو جدا کرد .

طلسم انتقام (Spell revenge)Where stories live. Discover now