4

2.2K 321 78
                                    

"ک-کیم تهیونگ؟"

جونگ کوک با شُک به صحنه رو به روش زل زده بود
دزد توسط تهیونگ گرفته شده بود و پاهاش بخاطر گرفته شدن یقه اش از زمین کمی فاصله پیدا کرده بود و کنار لبش خونی بود

تهیونگ کیف جونگ کوک رو از دزد گرفت و سمتش پرت کرد

"برو"

تهیونگ گفت ولی جونگ کوک یک قدم هم بر نداشت
" گفتم برو"

این دفعه تهیونگ روبه جونگ کوک برگشت

جونگ کوک کیفش رو برداشت و سریع از اونجا دور شد

ولی جونگ کوک میتونست قسم بخوره که چشمای تهیونگ قرمز بودن

' پف کوک زیادی خیالاتی شدی گمشو برو خونه اوکی میشه'

جونگ کوک با خودش گفت و سریع تر به سمت خونه رفت

**

کفشش رو در اورد و داخل خونه رفت

کیفش رو روی زمین پرت کرد که با صدای بلندی که اینجاد کرد از ترس داد زد :

" فاک گوشیم"

سمت کیفش دویید و گوشیش رو در اورد :

" گاد شکست! "

یکم فکر کرد و فهمید قبل اینم یکی دیگه کیفشو پرت کرده بود
" کیم تهیونگ .. تقصیر خودشه اگه اونطوری کیفمو پرت نمی کرد گوشیم سالم میموند . یکی نیست بگه اصلا مگه من گفتم کمکم کنی؟!"

گوشیش رو دوباره داخل کیفش گذاشت و سوییشرتش رو در اورد

خونه کوچیکی دا‌شت و در عرض دو ثانیه بهم ریخته میشد.

بی حوصله توی اتاقش رفت و لباساشو عوض کرد

دوباره سمت کیفش رفت و کتابی که گرفته بود رو در اورد

~اطلاعاتی راجع به خون آشام بودن یک داشتن دندون های نیش بلند
دو در موقع دیدن خون عوض شدن نیش عادی به بلند شدن و تغییر کردن رنگ چشم
سه بدنی سرد داشتن حتی در مواقعی که کنار بخاری یا... هستند
اطلاعاتی که باید راجع به آنها بدانید
انها میتوانند بیش از هزار سال عمر کنند و سرعتی غیر قابل پیش بینی دارند
قابلیت تلپورت. آنها ممکن است اول انسان بشند و توسط یک خون آشام دیگر تبدیل شوند
یکی از ضعف های انها خورشید است ~

با صدای گوشی که بخاطر شکسته شدن به زور زنگ میخورد حواسش از کتاب پرت شد

"بله؟"

"سلام"

"او جیمین تویی"

"نه پس عممه"

" صحیح چخبرا عمه جیمین"

" صحیح چخبرا عمه جیمین"

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

"چرا صدات انقدر بده"

"گوشیم به لطف اقای کیم تهیونگ شکست"

" تهیونگ؟!"

"اره توی راه دزد کیفمو دزدید بعد توی یه کوچه تهیونگ و دیدم که دزد رو گرفته کیفمو به سمتم پرت کرد گوشیم هم اتفاد شکست. ولی... صبر کن ببینم. تهیونگ اونجا چیکار میکرد. به وضعیتش که نمیخوره پولدار نباشه پس نمیشه گفت خونش اونجا بوده باشه پس از کدوم گوری اومد نکنه جنه"

" جونگ کوک دو دقیقه ببند. منم چند دقیقه پیش یونگیو دیدم"

" یونگی؟ "

" اره کیفمو واسم اورد جا گذاشته بودم "

" اها. من فردا باید با تهیونگ حرف بزنم.. لعنت بهت گوشیم "

"کوک اون کیفتو پس گرفت فکرشو بکن اگه اون نبود همین گوشی ک داره باهاش کار میکنی رو هم نداشتی "

" به تخمم گوشیمو زده شکسته. حالا، چرا زنگ زدی"

"میخواسم بهت بگم کاش توهم مثل من دوس پسری مثل یونگی داشتی "

" دوس پسر؟  جیمین فقط کیفتو اورده "

" حرف نزن تو هنوز یونگیو نشناختی "

" که اینطور.. "

جونگ کوک بدون اینکه منتظر جواب جیمین بمونه گوشی رو قط کرد

بلند شد تا به بچش (ایکس باکسش) سر بزنه

**

بعد از سه ساعت ساعت به ساعت نگاهی انداخت و دستگاه رو خاموش کرد و رفت توی تختش

سعی کرد بخوابه چون ساعت 12 شب بود و فردا باید ساعا هفت بلند میشد

با فکر به چیز های مسخره خوابش بود

چیز های مسخره :
_چرا به اب میگن اب
_چرا دیروز اون فحشه رو به طرف که بازی رو ازش باختم ندادم
_چرا معلمه رو بد تر قهوه ای نکردم
_چرا اسمم جونگ کوکه
_ چرا من کره ایم
_یکی چندتاعه

چیز های مسخره : _چرا به اب میگن اب _چرا دیروز اون فحشه رو به طرف که بازی رو ازش باختم ندادم _چرا معلمه رو بد تر قهوه ای نکردم _چرا اسمم جونگ کوکه _ چرا من کره ایم_یکی چندتاعه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

______________

های لاولیز😹

چقد به جیمین این پارت میخوره 😹😹😹🤝

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

چقد به جیمین این پارت میخوره 😹😹😹🤝

‌   𝔹𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕃𝕠𝕧𝕖🍷❤️Where stories live. Discover now