"عوی جیمین... جیمین. چیم چیم. موچی.. جیمیننن"
جیمین با صدای یونگی از فکرش درمورد و بهش نگاه کرد
" هوم؟"
یونگی خندش گرفت
" بچه کجایی دوساعته دارم صدات میکنم... میگم غذا تا نیم ساعت دیگه آماده میشه... شایدم یک ساعت
توی این یک ساعت استراحت کن یا یکم بخواب تا غذا رو آماده کنم... آفرین پس برو بخواب "
" و با اجازه من از وسایل آشپزخونه استفاده میکنم"
جیمین با تعجب به یونگی نگاه میکرد... جدی... این همون یونگی بود که عاشقش بود..
" ام.. اشکالی نداره و ممنونم... من میرم یکم استراحت کنم "
هیچ چیز نمیفهمید از دور و برش
فقط یک ذره... یک ذره احتیاج داشت بخوابه
چون میخواست تمام چرت و پرت های مغزش فقط برای یک لحظه تموم شن
توی اتاقش رفت و در رو بست
روی تخت دراز کشید و دستش رو روی پیشونیش گذاشت
ولی نفهمید چطور به خواب رفت
**
" با خودت چی فکر کردی؟ فکر کردی منم مثل تو همجنسبازم؟ نه من مثل تو کثیف نیستم"
جیمین هر لحظه قلبش بیشتر داشت میشکست... واقعا با خودش چی فکر کرده بود... این سوالی بود مه توی ذهنش همش از خودش میپرسید
" دیگه حق نداری نزدیکم بیای
فقط گمشو "
جیمین اولین قطره اشکش رو ریخت... اولین بار... اولین عشق... تمام تصوری که از عشق داشت حالا جز سیاهی و مزخرف بودن چیزی نبود
**
سراسیمه از خواب بیدار شد و متوجه چشماش که خیس بود شد
جدی چرا باید یاد دو سه سال پیش میوفتاد؟ خواب قطع بود؟
" خدایا موضوع خواب کم اوردی؟ "
همونطور که چشماشو میمالید نگاه ساعت کرد
یهو چشماش گرد گرد شد وقتی دید دوساعت خوابیده بود! لعنتی اون فقط دو ثانیه بود چرا دو ساعت شد
از اتاق بیرون اومد و یونگی رو دید که روی مبل نشسته بود پای گوشیش
یونگی یهو برگشت نگاش کرد و با لبخند گفت :
" بیدار شدی موچی؟"
جیمین سریع لپاش بخاطر لقبی که یونگی بهش داده بود رنگ گرفت و سعی کرد خودشو ریلکس نشون بده
" ا-اره"
فاک! بخاطر لکنتش عمار میتونست
" چرا بیدارم نکردین؟"
روی مبل روبه روی یونگی نشست
" انقدر رسمی صحبت نکن بچه
و... ام نیم ساعت پیش اومدم بیدارت کردم و گفتی فقط گمشو"
جیمین چشماش در حد سیب گرد شد
وای نه وای نه حتما بخاطر خوابش بوده
رسما ریده بود
"م-من متاسفم! من ج-جدی قصد توهین نداشتم!! فقط داشتم خواب میدیدم و میدونی م-من عادتمه توی خواب حرف میزنم!! "
YOU ARE READING
𝔹𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕃𝕠𝕧𝕖🍷❤️
Vampire~عشق خونین~ جونگ کوک بچه یتیمه ( نه اینکه چون یتیمه مظلوم باشه نه اصلا چون لقبش استاد ریدن به بقیس) و گیر یه خون‌آشام به اسم کیم تهیونگ میوفته ** ؟ :هر شب... به این صدا گوش کنی که داره التماس میکنه که توش اروم تر بکوبی... اهههه. اه ا-اروم تر... ددی...
