5

2K 302 93
                                    

فردا صبح جونگ کوک با یک فحش جدیدی که به زنگ گوشیش داد بیدار شد

**

"سلام جیمینا"
جیمین رو داخل حیاط مدرسه دید

"سلااام"

یک نفر دیگه هم کنار جیمین بود :

" جونگ کوک، این مینهو هست. از سال پیش باهاش دوست بودم"

" سلام من چوی مینهو هستم"

" سلام منم جئون جونگ کوکم"

مینهو دستش رو روبه جونگ کوک گرفت و دست دادن :

" کوک مینهو جایی میشینیه که تو میشینی دیروز غایب بود ولی یه صندلی خالی پشت سرمون هست مینهو میتونه اونجا بشینه مگه نه مینهو"

" اره اره من مشکلی ندارم"

و لبخندی زد

زنگ مدرسه خورد و داخل مدرسه رفتن

توی راهرو جونگ کوک تهیونگ رو دید :

" یاا کیم تهیونگ"

تهیونگ و یونگی که داشتن باهم راه میرفتن سمت جونگ کوک برگشتن :

"تو برو منم میام "

تهیونگ به یونگی گفت یونگی هم سری تکون داد :

" تو دیشب..."

"نیازی به تشکر نیست"

جونگ کوک قیافه اش به پوکر تبدیل شد :

" وات د فاک تشکر کجا بود زدی گوشیم رو شکستی "

" مشکلت گوشیه؟ بیا واسه خودت"

گوشی توی دستشو سمت جونگ کوک انداخت و جونگ کوک اونو توی هوا گرفت :

"و... تو از کجا فهمیدی که اون کیف منو دزدیده؟"

" حدس زدم "

' دیگه خیلی چرت گفتی کیم'

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

' دیگه خیلی چرت گفتی کیم'

" حدس زدی که توی یه کوچه تنگ و تاریکمو کیفمو دزدیدن و حدس زدی دقیقا توی کدوم کوچه هستم ؟"

" اره خب. با اون دادی که تو میزدی دزدددد هفت تا کوچه اون ور ترم میفهمید"

"باهاش چیکار کردی؟"

‌   𝔹𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕃𝕠𝕧𝕖🍷❤️Where stories live. Discover now