فردا صبح جونگ کوک با یک فحش جدیدی که به زنگ گوشیش داد بیدار شد
**
"سلام جیمینا"
جیمین رو داخل حیاط مدرسه دید"سلااام"
یک نفر دیگه هم کنار جیمین بود :
" جونگ کوک، این مینهو هست. از سال پیش باهاش دوست بودم"
" سلام من چوی مینهو هستم"
" سلام منم جئون جونگ کوکم"
مینهو دستش رو روبه جونگ کوک گرفت و دست دادن :
" کوک مینهو جایی میشینیه که تو میشینی دیروز غایب بود ولی یه صندلی خالی پشت سرمون هست مینهو میتونه اونجا بشینه مگه نه مینهو"
" اره اره من مشکلی ندارم"
و لبخندی زد
زنگ مدرسه خورد و داخل مدرسه رفتن
توی راهرو جونگ کوک تهیونگ رو دید :
" یاا کیم تهیونگ"
تهیونگ و یونگی که داشتن باهم راه میرفتن سمت جونگ کوک برگشتن :
"تو برو منم میام "
تهیونگ به یونگی گفت یونگی هم سری تکون داد :
" تو دیشب..."
"نیازی به تشکر نیست"
جونگ کوک قیافه اش به پوکر تبدیل شد :
" وات د فاک تشکر کجا بود زدی گوشیم رو شکستی "
" مشکلت گوشیه؟ بیا واسه خودت"
گوشی توی دستشو سمت جونگ کوک انداخت و جونگ کوک اونو توی هوا گرفت :
"و... تو از کجا فهمیدی که اون کیف منو دزدیده؟"
" حدس زدم "
' دیگه خیلی چرت گفتی کیم'
" حدس زدی که توی یه کوچه تنگ و تاریکمو کیفمو دزدیدن و حدس زدی دقیقا توی کدوم کوچه هستم ؟"
" اره خب. با اون دادی که تو میزدی دزدددد هفت تا کوچه اون ور ترم میفهمید"
"باهاش چیکار کردی؟"
YOU ARE READING
𝔹𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕃𝕠𝕧𝕖🍷❤️
Vampire~عشق خونین~ جونگ کوک بچه یتیمه ( نه اینکه چون یتیمه مظلوم باشه نه اصلا چون لقبش استاد ریدن به بقیس) و گیر یه خونآشام به اسم کیم تهیونگ میوفته ** ؟ :هر شب... به این صدا گوش کنی که داره التماس میکنه که توش اروم تر بکوبی... اهههه. اه ا-اروم تر... ددی...