ساعت ۱۱ صبح بود و بکهیون تازه از خواب بیدار شده بود
از پله ها پایین اومد و توی آشپزخونه رفت
. معمولا اون و هیونا صبحانه نمیخورن اما الان میخواست باهاش حرف بزنه بخاطر همین روی میز رو چیدهیونا با صورت خواب آلودگی از پله ها پایین اومد و بکهیون با صدای گرفته سلام کرد
روی صندلی پشت نیز نشست و به بکهیون نگاه کرد
"چرا اینطوری نگام میکنی هیونا؟"
" وقتی میخوای باهام حرف بزنی صبحانه آماده میکنی... چی میخوای بگی"
"ام...هب راستش درباره چانیوله... اون یه برادر داره که هم سن و سالای توعه"
"چیه نکنه میخوای منو هم از سینگلی دراری؟ نه داوش بنده قصد ادامه سینگلی دارم"
وقتی دید بکهیون داره پوکر نگاش میکنه فهمید زر زده
" داشتم میگفتم... قرار شد برای قرار بعدی من تورو و اونم داداششو بیاره "
_فلش بک_
" برادر یا خواهر داری؟ "
با سوال یهویی چانیول نزدیک بود غذا توی حلقش بپره اما خودش رو کنترل کرد
جدی باید از هیونا واسش میگفت... چیز خوبی نمیشد چون اگه میخواست بگه اینطوری میشد که :
اره من یه خواهر دارم ک از من کوچیک تره اما یک سانت ازم بلند تره و جرم میده با اون یک سانت همیشه... دیگههه... زلزلس! هیچ کاری انجام نمیده طلب کارم هست... بگم بازم ؟" ا-اره دارم... یه خواهر اسمش هیوناس"
" اوه منم یه برادر دارم... اسمش مینهو هست.."
بکهیون با لبخند سری تکون داد...
با فکری که به سرش زد لبخندش بیشتر شد و گفت" ام... میشه بیشتر باهم اشنا بشیم؟ ام.... میشه یک بار دیگه هم ملاقات کنیم همدیگه رو اما ایندفعه خواهر و برادر هامون هم بتونن همدیگرو ملاقات کنن؟ "
چانیول اولش تعجب کرد که باعث شد بکهیون از حرفش پشیمون بشه
" ا-اگه کار داری اشکالی نداره مزاحمت ن.. "
" عالیه! "
بکهیون با قیافه سوالی نگاش کرد
" عالیه چون منم دوست دارم بیشتر باهم اشنا بشیم "
پروانه های دل بکهیون پر کشیدن و توی دلش پرواز کردن... لبخند بزرگی زد و گفت
" ممنون!"
_پایان فلش بک_
" واااات؟؟؟! عمرا اصلا عبدا... نمیخوام! توخونه راحت ترم! "
" آیشششش... هیونا من بهشون قول دادم! نمیشه!!! باید بیای.. یه باره دیگه!"
هیونا هوفی کشید و به صندلی تکیه داد
YOU ARE READING
𝔹𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕃𝕠𝕧𝕖🍷❤️
Vampire~عشق خونین~ جونگ کوک بچه یتیمه ( نه اینکه چون یتیمه مظلوم باشه نه اصلا چون لقبش استاد ریدن به بقیس) و گیر یه خونآشام به اسم کیم تهیونگ میوفته ** ؟ :هر شب... به این صدا گوش کنی که داره التماس میکنه که توش اروم تر بکوبی... اهههه. اه ا-اروم تر... ددی...