8

1.7K 283 39
                                    

با صدای گوش خراش گوشیش بیدار شد. روی صفحه رو نگاه کرد و با دیدن اسم *کوتوله فضایی* اهیی کشید :

"اههه ولم کننن"

دکمه اتصال رو زد :

" جیمین ببینمت پارت میکنم"

" پاشو در رو باز کن منو مینهو دم دریم"

و گوشی رو قطع کرد.

'اونا ادرس خونه منو از کجا اوردن دقیقا؟'

سمت کمدش رفت و لباس خوابش رو عوض کرد

درو باز کرد باز کرد و جیمین و مینهو داخل اومدن و روی کاناپه جونگ کوک نشستن :

" جونگ کوک تازه بیدار شدی؟ "

" اره"

" خاک ساعت یک و نیمه "

" خب به تخمم"

" گمشو برو اماده شو"

" اول بگید ببینم از کجا ادرس خونه منو اوردین"

این دفعه جیمین حرف زد :

" مینهو سایت مدرسه رو هک کرد"

" هَ؟"

با بهت به مینهویی که با لبخند سعی داشت جعمش کنه نگاه کرد :

" وات د هل. بهم میگفتین خودم میگفتم ولی بالخره افرین دوس پسر خودم "

" کوک یه بار دیگه به من بگی دوس پسرم از هفت جهت پارت میکنم "

" کیک یه بیر دیگی بی مین بیگی دیس پیسریم ایز هیفت جیهیت پیریت میکینیم"

" کیک یه بیر دیگی بی مین بیگی دیس پیسریم ایز هیفت جیهیت پیریت میکینیم"

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

_ کوکی درحال چرت و پرت گفتن 😂💔_

جونگ کوک سمت اتاقش رفت و در رو بست

بعد از ربع ساعت از اتاق بیرون اومد

بعد از ربع ساعت از اتاق بیرون اومد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

_ تیپ کوک. گردنبدش مهمه دقت بنمایید _

" پاشید گمشید بریم "

**

"جونگ کوک ورشکست شدم"

" عب نداره"

و بیستمین هودی رو برداشت

**
ساعت 6 و نیم از گیم نت بیرون اومدن و به سمت جنگلی که جیمین در نظر گرفته بود رفتن

توی جنگل چادر هشت نفره جیمین رو سرهم کردن :

" من حوصلم سر رفته"

جونگ کوک گفت و کف چادر نشست

" خب بیاین شجاعت و حقیقت اینجا اونقدرا هم بزرگ هست که بتونیم بیشتر کارا رو بکنیم"

" هوا داره کم کم تاریک میشه. بهتر نیس تا تاریک نشده بریم اول یکم بگردیم ببینیم جنگلِ ارواح هست یا نه؟"

مینهو گفت و جونگ کوک هم سری تکون داد :

" اوک باشه من این جنگل رو خوب میشناسم "

جیمین کوله کوچیکی رو که توش بطری اب و.... بود رو برداشت و از چادر بیرون رفتن

جیمین: گایز میخوام شب رو اینجا بخوابم"

کوک :بخواب من با دوست پسرم میرم خونه "

مینهو: ببند کوک "

( حوصله نداشتم توصیف کنم کدوم جمله مال کیه اینطوری نوشتم 😂)

" من میمونم شما ها هم میمونید "

" منم میمونم "

مینهو گفت و جونگ کوک با بهت بهشون نگاه کرد :

" یااا پس من چی "

جیمین که جلو تر از جونگ کوک راه میرفت سمتش برگشت  :

"نکنه می‌ترسی؟ "

" نه خیر نمیترسم. اصن حالا که اینطور شد میمونم"

_________
گایز میخوام برم تو گشادی طولانی مدت اینو واسه معذرت خواهی گذاشتم با اینکه کمه

ینی اگ ووت ندی کامنت نذاری با کل اعضا فیک میام جرتون میدم😔🔪





‌   𝔹𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕃𝕠𝕧𝕖🍷❤️Where stories live. Discover now