~عشق خونین~
جونگ کوک بچه یتیمه ( نه اینکه چون یتیمه مظلوم باشه نه اصلا چون لقبش استاد ریدن به بقیس) و گیر یه خون‌آشام به اسم کیم تهیونگ میوفته
**
؟ :هر شب... به این صدا گوش کنی که داره التماس میکنه که توش اروم تر بکوبی... اهههه. اه ا-اروم تر... ددی...
" مینهو به نظرم خیلی هم بد نیستا. وقتی داشتم میومدم اینجا دوتا دختر داشتن درموردت حرف میزدن و میگفتن وااای اوپا چقد خوبه و چی. میتونی از این فرصت استفاده کنی و ..."
" یاا جیمین توی این شرایط چرا همچین چیزی میگی. من خودم از تنهایی خودم لذت میبرم"
چانیول به حرف جیمین خندید و چشمکی بهش زد رابطه جیمین با چانیول بهتر از مینهو بود و بیشتر سر به سرش میذاشت " مینهو با این کاری که کردی بهترم شد چون میتونی بالخره از سینگلی بکشی بیرون برادر من"
" یااا هیونگ!! "
" خب راست میگم. کدوم دختریه که یه دوست پسر گول دار و خوشگل و سیکس پک دار نخواد؟!"
" دیدی! چانیول هم همینو میگه!"
مینهو پوفی کشید و روی تختش ولو شد
" من دارم میرم بیرون. شما هم برید مدرسه"
" راستی هیونگ. کجا میری ؟"
" قرار دارم. او شت دیرم شد. فعلا میرم. بای "
چان گفت و در عرض چند ثانیه از خونه بیرون رفت
" خب مینهو. تو قیافه بدی هم نداری البته تورو به عنوان خوشگل ترین مرد جهان هم انتخاب کنن بازم من اون یکی قیافتو دیدم فرزندم. حالا هم بیا اینجا تا دستی به صورتت بکشم تا خوشگل شی "
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
* اون کت زیبارو کت مدرسه در نظر بگیرید. با تشکر. بای :/*
" حالا شدی مینهو خوشگله"
جیمین نگاهی دیگه به مینهو انداخت و نگاهی به ساعتش کرد:
" شت بدو بریم دیر شد"
جیمین مینهو هم به طرف مدرسه رفتن
**
در کلاس رو باز کردن و از ندیدن معلم هوفی کشیدن و داخل رفتن دخترایی که جلوی کلاس نشسته بودن پچ پچشون بلند شد و بعضی وقتا هم نگاهی به مینهو میکردن و با ذوق میگفتن اوپااا
