12

1.6K 258 26
                                    

بکهیون به مرد جلوش نگاه کرد :

' مردم؟ تو بهشتم؟ بگو که تو بهشتم و اون مرد بالا سرم یه فرشته مرگه '

"حالتون خوبه؟"

' مگه میشه تورو ببینم و بد باشم'

بکهیون این مزخرفات رو توی ذهنش میگفت

" اه بله ممنون خوبم"

پسر بزرگ تر دستشو برای گرفتن دست بکهیون دزار کرد. بکهیون دستشو گرفت و از روی زمین بلند شد

" ببخشید تقصیر من بود که یهو ایستادم"

" نه نه تقصیر من بود. من سرم توی گوشی بود و حواسم به جلوم نبود"

' هیونا بیام خونه دستتو میبوسم که بهم پیام دادی و باعث شدی با کله برم تو کمر این فرشته اه قلبم'

پسر بزرگ تر بعد از چند دقیقه که دید پسر روبه روش رفته تو فکر، فکر کرد که شاید ناراحا شده باشه برای همین به کافه کنارش اشاره کرد و گفت :

" اونجا کافه دوست من هست. میتونم برای معذرت خواهی مهمونتون کنم"

بکهیون توی شوک رفت. جدا خودش درخواست کرده بود؟

**

بکهیون به مرد روبه روش که با هم سر یک میز نشسته بودن نگاه کرد

" خوشحال میشم اسمتون رو بدونم"

پسر بزرگ تر به بکهیون گفت و بک در جواب گفت :

" من بیون بکهیون هستم. و شما؟"

" من چانیول هستم بکهیون شی"

"خوشبختم "

بکهیون لبخندی زد و چانیول در جواب با لبخند َری تکون داد

قهوه و آیس امریکانو دو پسر تموم شده بود.

بکهیون و چانیول از مغازه بیرون اومدن و بکهیون روبه چانیول گفت :

" خیلی خوشحالم که بعد از ظهرم رو با شما گذروندم چانیول شی"

" منم همینطور بکهیون شی. راستش من با رسمی صحبت کردن راحت نیستم. لازم نیست رسمی صحبت کنیم"

"چانیول؟"

بکهیون برای اینکه مطمئن بشه با رسمی صحبت کردن مشکلی نداره با تردید گفت و چانیول در جواب با لبخند سری تکون داد

" چانیول میتونم شمارتو داشته باشم تا بتونم امروز رو جبران کنم"

بکهیون داشت مث سگ دورغ میگفت چون کاملا یادش بود که چانیول گفت برای معذرت خواهی مهمونش میکنه

اما خب بهونه بهتری برای گرفتن شماره پسر نداشت

چانیول گوشی بکهیون رو گرفت و شماره خودش رو وارد کرد

بکهیون برای احترام خم شد و گفت :

" بعدا میبینمتون "

و هر کدوم از پسرا راه خودشو رفت

‌   𝔹𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕃𝕠𝕧𝕖🍷❤️Where stories live. Discover now