با دیدن دکمه روی گوشه ترین جای در کتاب خونه دستش رو دراز کرد که فشارش بده
در کم کم باز شد و اولین چیزی ک دید تخت تهیونگ بود
از لای کتابخونه بیرون اومد و روی تخت تهیونگ پرید
"اخیششش بالخره بیرون داشتم اون تو سکته میکردم"یکم که به بوی تخت دقت کرد فهمید... فاک بوی تهیونگ میده
یکم بیشتر بو کرد و فهمید واقعا بوی خوبی میده...
" اوکی بیا با خودم روراست باشیم.. من روی تهیونگ کراش دارم... فقط! فقط و فقط بخاطر قیافه اش و موهاش.. و شایدم سلیقه اش توی انتخاب لباس... و شایدم صداش... فقط کراشه! معلومه اگه منو هم بدوزدن و دزد جذاب باشه من روش کراش میزنم!... این یه کراش زود گذر مثل اون شخصیت وبتونه هست... فقط یه کراش ساده هست...نه نیست! "
( اینجا منظور از کراش کاملا تاکید میکنم کاملا با عشق یا همچین چیزی فرق داره)
حالا ک فکرشو میکرد، ممکن بود تهیونگ گی نباشه و ازش متنفر شه! البته... کراش ربطی به گی بودن یا نبودن نداره فقط کراشه... اصن به اون چه میخواست جذاب نباشه
" تهیونگ تاحالا دوست دختر هم داشته؟ پووف ( مثلا صدای خنده) مسخرس... اون اصلا دیک هم داره؟ ( بازم منظور به اینکه هورنی میشه اصلا یا نه) احساس میکنم اصلا ادم نیست... خب نیست خون اشامه... خب حتی خون اشام ها هم هورنی میشن اما احساس میکنم وقتی خدا داشت تهیونگ رو خلق میکرد همچین چیزی توی وجودش قرار نداد "
یکم روی تخت تهیونگ جا به جا شد و توی فکر رفت
" اگه جلوش یه لباس خیلی باز بپوم ممکنه دیکش بیدار شه؟ احساس میکنم دیکش به خواب ابدی فرو رفته... صبر کن! واقعا دارم به دیک تهیونگ فک میکنم... واقعا منحرفانس... ولی خب ممکنه دیکش بزرگ باشه یا کوچیک؟"
از فکرش خندش گرفت
"تهیونگ با دیک کوچیک (خنده) وات د هل این چ سمیه ک بهش دارم فک میکنم... مطمئنم توی شلوارش هیولاس... ولی واقعا نه!(دوباره خنده) مطمئنم اون تاحالا سکس یا یه همچین چیزی نداشته که دیکش بزرگ باشه! قطعا کوچیکه! (بازم خنده) "" اه جونگکوک تو واقعا منحرفی که داری به یه همچین چیزی فکر میکنی "
لبخندی زد و دستشو توی موهاش برد و باهاش بازی کرد
" ولی من باید اون کیم کوچولو رو بیدار کنم... "جونگ کوک... شخصیتش طوری بود ک اگر تصمیم میگرفت کاری رو انجام بده حتما انجامش میداد
حتی اگه یه فکر مسخره و خنده دار باشهاز روی تخت بلند شد و تصمیم گرفت حمام سریعی بگیره چون داشت گند میکرد
*******
از روی فرم استخدام پدر جیمین تونسته بود اطلاعات مهمی ازش در بیاره
پارک هیون جائه
متولد شده در بوسان
واو سه ساله که توی شرکت کار میکنه
محل سکونت ****
YOU ARE READING
𝔹𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕃𝕠𝕧𝕖🍷❤️
Vampire~عشق خونین~ جونگ کوک بچه یتیمه ( نه اینکه چون یتیمه مظلوم باشه نه اصلا چون لقبش استاد ریدن به بقیس) و گیر یه خونآشام به اسم کیم تهیونگ میوفته ** ؟ :هر شب... به این صدا گوش کنی که داره التماس میکنه که توش اروم تر بکوبی... اهههه. اه ا-اروم تر... ددی...