بکهیون نگاهی به ساعت دستش انداخت و با دیدن ساعت چشماش از حدقه بیرون زد
( پشماش ریخت)
ساعت یازده شب بود و قرارش با چانیول ساعت چهار تموم شده بود...
رمز خونه رو زد و اروم وارد خونه شد... چراغ های خونه خاموش بودن. نفس راحتی کشید که هیونا خوابه چون دیگه قرار نبود چشمای قرمز شدش (چشمای خود بکهیون) بخاطر گریه رو ببینه
در خونه رو بست و توی آشپزخونه رفت و خرید هایی که کرده بود رو روی اپن آشپزخونه گذاشت
وقتی یهویی چراغ خونه روشن شد ترسید و هیونایی که با کفگیری که به عنوان سلاح ازش استفاده میکرد رو جلوی روش دید ترسش بیشتر شد
" کجا بودی؟؟"
هیونا گفت و کفگیر رو بیشتر به بکهیون نزدیک کرد
" امم پیش چان"
" دروغ نگو!!"
بکهیون اهی کشید و گفت
" پیش مامان بودم"
هیونا از تعجب کم کم کفگیرش پایین اوند ولی بعد عصبی شد و کفگیر رو روی زمین انداخت
" مگه نگفتم دیگه پیشش نرو؟"
هیونا از عصبانیت دستاش رو مشت کرده بود اما به بکهیون نگاه نمیکرد
" هیونا اون مادرمو__"
" اون مادر من نیست!"
با داد هیونا نتونست حرفشو کامل کنه
" اون دیگه مادر من نیست"
این حرفشو با صدای اروم تری گفت و به زمین خیره شد
" هیونا درسته که سه سال پیش یه اتفاقی افتاد و تقصیر مامان بود اما خودش هم بخاطر این اتفاق سکته کرد و سه ساله توی کماس! "
هیونا سکوت کرده بود و هنوز به زمین خیره شده بود
" اون زندگیمو نابود کرد "
با صدای ارومی گفت که خودش به زور میتونست بشنوه
سرشو بالا آورد و با چشمای اشکی به برداردش نگاه کرد
" اون زندگیمو نابود کرد! اون با ارزش ترین شخص زندگیمو کشت! تقصیر اون بود! اون مادر من نیست! اون زندگیمو نابود کرد!!! اگه اون شب پشت اون فرمون فاکی نمی‌نشست الان اینطوری نمیشد! میتونستم برم دانشگاه! میتونستم به ارزوم برسم! میتونست مثل بقیه بگم منم مامان بابا دارم و نیاز نیست کار کنم!!!! "
گریه اش شدت گرفت و نتونست دیگه حرف بزنه
بکهیون با بهت به خواهرش نگاه میکرد
هیونا روی زمین نشست و بیشتر گریه کرد
بکهیون کم کم به خودش اومد و سمت خواهرش رفت و اونو توی بغل گرفت
دردناک ترین صدا براش صدای گریه خواهرش بود... خواهرش که توی تمام زندگیش چطوری وانمود میکرد که هنه چیز به چپشه و همیشه باهاش شوخی میکرد
درسته دردناک ترین صدا صدای گریه کردن قوی ترین دختر زندگیش بود
YOU ARE READING
𝔹𝕝𝕠𝕠𝕕𝕪 𝕃𝕠𝕧𝕖🍷❤️
Vampire~عشق خونین~ جونگ کوک بچه یتیمه ( نه اینکه چون یتیمه مظلوم باشه نه اصلا چون لقبش استاد ریدن به بقیس) و گیر یه خون‌آشام به اسم کیم تهیونگ میوفته ** ؟ :هر شب... به این صدا گوش کنی که داره التماس میکنه که توش اروم تر بکوبی... اهههه. اه ا-اروم تر... ددی...
