رایحهP6

741 117 18
                                    

فلش بک↺

اروم دستگیره رو چرخوند و وارد اتاق شد...بالافاصله
خودشو توی تخت پرت کرد و چشماشو بست

خیلی خسته بود،خیلی خیلی خسته بود...اونا امشب تا خوده صبح درباره امگاورس حرف زده بودن.هیونگای جدیدش تمام تایمشونو برای اون ستا گذاشته بودن..مطمئن بود جین هیونگش از خودشم خسته تره..
تازه چشماش داشت گرم میشد که دل درد بدی بهش حمله ور شد .
سعی کرد بی توجه ب دردش دوباره بخوابه ولی مگه میشد؟؟؟؟
دلشو چسبید و توی خودش جمع شد
باید تحمل میکرد حداقل تاصبح!

نمیتونست هیونگای خستشو بیدار کنه...اصلا دلش نمیومد همچین ظلمی به اونا بکنه...

از طرفیم نمیدونست مسکنی چیزی وجود داره تا دل دردشو بهتر بکنه یا نه

ساعت تقریبا 5 صبح بود
پسر بانی فیص به شدتتتت خوابش میومد ولی مگه این دل درد میزاشت که بخوابه؟
هوا داشت روشن میشد،این گرگو میش صبح باعث شده بود به فکر فرو بره،شاید پیشنهاد بدی نبود اگ یه زره برا اروم شدن دردش بیرون قدم میزد.

پایان فلش بک↻

برای بار صدم زنگ گوشی مزخرفشو خفه کرد...لنتیا چرا دس از سرش بر نمیداشتن؟

-خدایا انقددد سخته که بزارین بخوابم؟
زیرلب غر زدو کلافه دستی ب موهاش کشیدو گوشی رو جواب داد.

-هان؟؟؟

×هان؟الان گفتی هان؟؟؟؟؟جئون جونگ کوکککککک به نفعتهههههههه تا 10 دیقه دیگه تو رستوران باشی مگر نه منتظر اولین ب فاک رفتن زندگیت از طرف من باش بچه پررووووی دست نخوردهههههه ی بدون جفتتتتتت

با پیچیدن صدای عصبانی و بلند سوکجین پشت تلفن سریع راست نشست و کمی گوشی رو به خاطر تون صدای بلند پسر از گوشش فاصله داد و با حرفای اون سرشو هماهنگ تکون میداد...

بعد از تموم شدن حرفای پسر بزرگ تر نامطمئن پرسید:

-جین هیونگ؟

×پس فک کردی کدوم خرییی پشت تلفنه؟؟؟؟؟؟؟؟
پسر بزرگتر بلند تر داد کشید و باعث شد کوک بیشتر گوشی رو از خودش فاصله بده با خودش فکر کنه مگه چه کاری کرده که انقد هیونگشو عصبی کرده؟

مردم معمولا تو این شرایط سعی میکنن طرف مقابلشونو بیشتر از این عصبی نکنن که به فاک نرن...ولی خب..ما اینجا جئون جونگ کوک دردسر سازو داریم پسری که همین الن داره با خودش فکر میکنه مگه یه زره اذیت کردن هیونگ عصبانیش اشکالی داره؟داره؟معلومه که نه:))) پس چرا تفریح سالم نکنه:)؟

-ولی جین هیونگ، تو خودتم جفت نداری:))))و تازه خودتم دست نخورده ای:)!
پسر کوچیک تر اینو گفتو زیر لب خندید

×جونگ کوک لازمه که پای صاحب مردتو بزاری تو رستوران :)))اون وقت میفهمی کی دس نخوردس :)))

سوکجین با حرص لب زد و بعدشم خیلی شیک بدون هیچ خداحافظی قطع کرد.

𝐓𝐋𝐀𝐌𝐃(𝐕𝐊)حيث تعيش القصص. اكتشف الآن