مزاحمای کوچولوP19

465 67 27
                                    

×به الفاها بستگی داره ک چقد دلبر باشن این فقط وقتی صدق میکنه که اولین بارت برا هیت باشه!
به عبارت دیگه جیمین به یونگی تمایل پیدا کرده و داره بهش احساس پیدا میکنه و این از همینجا شروع میشه!

جین از در اتاق خارج شد و جونگ کوک رو همراه خودش کشید!
این دو نفر نیاز داشتند باهم تنها باشند.

بعد از رفتن جین الفا پوزخند خبیثانه ای زد...بالاخره وقتش شده بود...برا این لحظه خیلی منتظر مونده بود...سالهای خیلی زیادی !

اگه میتونست خودش رو کنترل میکرد...بیشتر تمایل داشت تا وقتی جیمین عاشقش نشده، کاری باهاش نکند..ولی جیمین؟به کیوت ترین حالت ممکن باچشمای بزرگ و ابیش به اون مرد خیره شده بود..قطعا درد داشت ولی به روی خودش نمیاورد...لبخندی به خاطر مغرور بودن جیمین زد.

به پایین تنش زیر چشمی نگاه کرد بازم تحریک شده بود...

اگه زیبایی خیره کننده امگا و چشمای فاکیش رو برای یونگی فاکتور بگیرید راجبه رایحه پرتغال نعنایی جیمین چه کار میخواین بکنید؟
او را به وضوح میخواست اما یک عان نظرش تغییر کرد...ممکن بود به جیمین اسیب بزند...اون قطعا نمیتونست خودش رو دربرابر اون موجود کیوت کنترل کند....نمیخواست جیمینش اسیب ببیند!
از طرفی جیمین عاشقش نشده بود.

بلند شد که از اتاق خارج شود..اگر یک ذره دیگر اونجا میموند تا خوده شب جیمین رو زیرش میگرفت(یادتون نرفته که صب بوده؟)...اوضاعش اصلا خوب نبود...هیت جیمین باعث شده بود اون هم در رات برود!

درد بدی داشت
به جیمین نگاه کرد معلوم بود  قصد جفتش را فهمیده است...چشمانش به یونگی التماس میکرد که نرود!

درست بود که به زبون نمیاورد ولی یونگی این رو از رو رایحه و قیافه التماس امیز جیمین فهمیده بود...

شاید...شاید باید میموند...شاید باید برای یه دفعم که شده میبایست مقاومتی دربرابر خواسته هایش نمیکرد...با فکر اینکه ممکنه رابطشون قوی تر بشه پوزخندی زد و وسط راه مسیرش رو به سمت کمدش تغییر داد.

دکمه های لباس مردونشو برای تحریک کردن جیمین، سکسی باز کرد و در همون حالتم گفت:

~بیبی من به من تمایل پیدا کرده اره؟

جیمین سرشو پایین انداخت...
هم به خاطر عضله های جفتش هم به خاطر سوتی که داده بود...چه اتفاقی براش افتاده بود...اون از الفاش متنفر بود..!پس چرا؟...

یونگی هومی از خودش دراورد و با کمربندش ور رفت و نزدیک جیمین شد!

~خجلت کشیدی؟کیوت
الفا گفتو چونه جفتشو بالا اورد
الان دقیقا چشم تو چشم بودن...

جیمین دست مردو پس زد و برای جمع کردن ماجرا شروع کرد غرغر کردن و به جفتش توپید:

=توی دیوث به چه حقی منو مارک کردی؟مگه من بهت اجازه دادم...تازه گردنمو سرویس کردی بس که مکیدیش کی بهت اجازه داده؟؟؟؟

𝐓𝐋𝐀𝐌𝐃(𝐕𝐊)Where stories live. Discover now