صورتیP29

418 67 39
                                    

اون ستاره رو فشارش بدین🤡

___________

جین هنوزم تو اتاق بود؟اصلا کی خودشو به اتاق رسونده بود؟نمیدونست!با احتیاط در قدیمی رو هول دادو وارد شد...اثری از جین نبود...صدای اب نشون از حموم بودن اون موجود به شدت مظلوم میداد ...صدای اب....صدای اب...صدای اب بودو رایحه ای که از عمق ماجرا خبر میداد...صدای اب بودو قلبی که با بیشرمی خودشو به قفسه سینه مرد کوچیکتر میکوبوند..صدای اب بودو هق هق های دردناک امگای الهه مانند...صدای اب بودو وجود مردی که سخت شده بود...صدای آب بودو امگایی که وارد هیت شده بود!

با قلبی که به تپش افتاده بود وارد اتاق شدو درو پشت سرش بست....رایحه ی رز جین با بیرحم ترین حالت ممکن سرتاسر مغزش رو پوشونده بود.

جینش هیت شده بود؟لعنتی زیر لب به خودش فرستاد.چطور تونسته بود اون رو تنها بزاره...چجوری به خودش اجازه داده بود با امگای بیگناهش مثل بدترین گناهکار ها رفتار کنه؟قلب امگاش رو درست در زمان هیت یعنی حساس ترین زمان برای یک امگا شکسته بود؟درست زمانی که امگا از هر وقت دیگه ای بیشتر نیاز به توجه و مواظبت داشت؟

با ناله ی دردناک جین به خودش اومدو سرزنش کردن خودش رو به وقت دیگه ای موکول کرد...الان امگا از هر چیزی تو این دنیا مهمتر بود!

به سرعت رایحه ی ارامش دهنده ی کتاب کهنه و عودش رو ازاد کردو به سمت حموم حرکت کرد...ترکیب رایحه های بینقصشون برای الفا بینهایت لذت بخش بود...

صدای هق هق های دردناک امگا حالا جاش رو به نفس های لرزونی داده بود که خبر از درک حضور الفا در اتاق میداد...امگاش رایحش رو احساس کرده بود؟

اروم شدن امگا مصادف شد با باز شدن در چوبی و قهوه ای رنگ حمام و ورود مرد کوچیکتر به اون الونک کهنه...الونکی که صدهاسال شاهد لختی های اون مرد بود...

÷جینا؟
الفا باصدایی اروم اما محکم لب زد...

پسر بزرگتر با پاهایی جمع شده پشت به اون توی وان نشسته و پاهاش رو به اغوش کشیده بود! حتی با اینکه پشت به اون مرد بود، اما بدن عریانش عجیب زیر اون حجم از خیسی برق میزد.عرق کرده بود؟...شونه های پهنو قشنگش،کمرش و موهایی که حالا از عرق برق میزد!با صدایی که درد و غم رو نشون میداد لب زد:

×ازینجا برو نامجون

الفا مخالفت کرد
÷نه عزیزم من هیچ جایی نمیرم...تو به کمک نیاز داری...

سوکجین اب دهانش رو فرو دادو با صدایی که سعی در نلرزیدنش داشت گفت:
×لطفا برو...خودم حلش-

𝐓𝐋𝐀𝐌𝐃(𝐕𝐊)Where stories live. Discover now