جانشینP34

429 54 46
                                    

حوله سفید رنگش رو روی گلاویز پشت در اویزون کردو بعد از بستن در خودش رو به سمت وان خالی از اب کشید!
با چرخوندن فلکه طلایی رنگ اب،اون مایع شفاف رو مهمون اون گودی سردو سفید رنگ کرد.

به سمت ایینه ی قدیمی و کلاسیک گوشه ی حمام چرخید و خودش رو در اون برانداز کرد...موها،صورت و مقداری از لباس های تنش خیس شده بودن!زیرلب ناسزایی به جونگکوک پروند و لباس هایی که حالا به لطف اون خرگوش،از اون مایع لزج کامل کامل خیس و چسبنده شده بودن رو در اورد و به گوشه ی حمام درست در سبد لباس چرک هایی که متعلق به خودش و جفت گربه فیصش بودن پرتاب کرد!

بی توجه به بدن سفید رنگش که حالا خالی از هرگونه لباسی بود بالا سر وان سفید رنگ ایستاد!

با تعللی چند ثانیه ای،نظرش رو تغییر داد و فلکه ی طلایی رنگ آب رو به ارومی بست!
بهتر بود قبل از جای گرفتن در وان آب،بدنش رو از اون ماده ی چسبنده خلاص میکرد!هیچ دلش نمیخواست موقعی که تو وان درحال ریلکس کردن و جذب ارامشه ماده لزجی رو درحال حرکت رو سطح اب ببینه!

نفسش رو کلافه بیرون دادو با ذهنی که از فشار چند وقت اخیر به سطوح اومده بود به سمت سردوش طلایی رنگ گوشه حمام حرکت کرد!

با باز کردن شیر آب و بالافاصله برخورد آب نیمه گرم به پوست سفید رنگش نفس عمیقی کشیدو اجازه خروج افکار برهم ریختش رو صادر کرد!

جونگکوک هیت شده بود!و خیلی اتفاقی و خیلی غیرمنتظره همزمان با اون،جین هیونگش هم دچار این واقعه شده بود!
مراقبت کردن از کسی برای اون،کسی که خودش درگذشته، همون شخصی بود، که در تمام عمرش ازش مراقبت میشد کار سختی بود!
دیدن درد کشیدن اشخاصی که حالا از خانواده بهش نزدیکتر بودن درد داشت!
حتی دیدن جونگکوکی که قصد طرد کردن جفتی رو که تنها تسکین دهنده ی دردهای بیشمار گذشتش بود هم دردناک بود...دروغ چرا؟فکرش خیلی وقت بود پیش جونگکوک و جفت آنتی رومانتیکش بود!
تهیونگ چه مرگش بود؟چرا جونگکوک رو پس میزد؟؟...درک کردن اون مرد برای جیمینی که خودش هم یونگی رو مدتی پس میزد کار سختی نبود!

درسته!شما نمیتونین یک شبه وارد زندگی شخصی بشید و بعد ادعا کنین جفت اون هستین و انتظار محبت هم داشته باشید!
رفتار خودش و تهیونگ یک چیز بدیهی و قابل پیشبینی بود!
اما حتی در اخر اون هم به میل گرگش و جذبه جفتش باخته بود!
پس چرا اون الفا بعد از این همه مدتی که اینجا و پیش جونگکوک بود هنوز هم اونو رد میکرد؟
مشکل از جونگکوک نبود!
اون امگا به وضوح به جفتش میل داشت...حتی به خاطرش هیت هم شده بود!اما گویا الفا ذره ای تغییر نکرده بود...یا کرده بودو اون ندیده بود؟
چه دلیلی پشت این رفتار عجیب تهیونگ بود؟گویا چیزی یا کسی مانع ابراز احساسات اون میشد...
شاید که کسی اون رو-
با برخورد دست سردی به کتفش و بعد قطع شدن جریان اب روی پوستش گیج شده از افکارش خارج شد و سرش رو بالا اورد و به چهره نگران و درهم رفته ی جفتش دوخت!

𝐓𝐋𝐀𝐌𝐃(𝐕𝐊)Where stories live. Discover now