PT57 remembering

1.2K 219 60
                                    


اگه از پارت های قبل تر متوجه نشدید ییرن خواهر ناتنی جیمینه..

🚫⛔⛔⛔🚫⛔⛔⛔🚫

سرجاش خشک شده بود

روی نیمکت فلزی راهرو نشسته بود و این دفعه گیج تر از قبل

اون یونگی که عاشقش بود.. سرد توی چشم هاش نگاه کرد و ازش پرسید کیه..

تهیونگ نذاشت بیشتر توی اتاق بمونه و بیرونش کرد

توی اون چند ساعت کوتاه با رن و هوسوک دوست شده بود اما به جیمین حس خوبی نداشت پس باش توجهی نکرد

__

از بیمارستان خارج شدن.. یک هفته از بستری شدنش گذشته بود

یونگی با سرمای هوا توی خودش جمع شد

به تهیونگ نگاه کرد

+ چرا انقدر هوا سرده ته؟

تهیونگ متعجب بهش نگاه کرد

×یونگ ما الان وسط فوریه ایم. خب معلومه سرده

با توقف یونگی کنارش ایستاد و آروم کت خودشو روی شونش گذاشت

+ اما هیونگ.. از فوریه چهار ماه گذشته.. مگه.. مگه من چقدر بیهوش بودم؟ هوسوک هیونگ گفت که فقط سه روز بیهوش بودم

تهیونگ اهی کشید

× توی راه برات توضیح میدم

وارد حیاط خونه شدن و یونگی با تعجب به تهیونگ نگاه کرد

+ خونه ی شریکت اینجاست؟

تهیونگ سرشو تکون داد

×آره. از این به بعد اینجا زندگی میکنیم

یونگی سری تکون داد ولی چندان قانع شده به نظر نمیومد

وارد خونه شدن

جیمین با لبخندی جلوتر رفت و اتاق ته راهرو رو نشون ته داد

- اونجا اتاق توئه

زیر گوشش زمزمه کرد و سمت یونگ رفت

- تو هم بیا تا اتاقتو نشونت بدم

یونگی لبخند سردی زد و پشت سرش رفت

با دیدن پاپی کوچیکی که از پله ها پایین میومد چشم هاش قلبی شد و با ذوق جلوش زانو زد

اون کیوت ترین چیزی بود که تاحالا دیده بود

وی، (از این به بعد هروقت میگم وی منظورم با ویه نه تهیونگ) به یونگی چسبید و یونگی با ذوق نوازشش کرد

اصلا هم براش مهم نبود صاحبش کیه

جیمین با دیدن این صحنه تک خندی زد و جلوتر رفت

- اون پاپی رو تازه گرفته بودم اما کارهایی که میگفتم رو انجام نمیداد ازش خوشم نمیاد.. میخوای تو ببرش

𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊 حيث تعيش القصص. اكتشف الآن