PT58 Boyfriend

1.3K 208 97
                                    

ووت ها نرسید ولی آپ کردم چون امتحاناتم شروع شده... از طرفی هم دارم پوستر های فیک رو ادیت میکنم.

چند روز دیگه بوک وانشاتم استارت میخوره.. حواستون بهش باشه خلاصه....

لاو یو آل

⛔🚫⛔🚫⛔🚫⛔

تهیونگ روی تخت نشوندش و لیوان ابی بهش داد

×خواب چی دیدی که انقدر ترسیدی شوگر؟ میدونی همش خواب بوده هیونگ پیشته.. دیگه نترس

کمی از آب خورد

+ یه.. یه مردی بود.. به تخت بسته بودم.. ل.. لباس هم تنم نبود.. مرده بهم میخندید.. ب.. بعدش ک.. کتکم زد.... دیگه چیزی یادم نیست

تهیونگ آهی کشید و بغلش کرد

×دیگه نترس قشنگم.. فقط یه خواب بوده.. هیونگ پیشته

+ دست خودم نیست هیونگ

با بغض ادامه داد

+ حتی نمیدونم چرا از یه خواب انقدر ترسیدم.. لرزش بدنم دست خودم نیست

تهیونگ سرشو تکون داد و آروم زیر گوشش زمزمه کرد

×هیونگ پیشته.. نمیزاره کسی بهت آسیب بزنه.. "دیگه"

انقدر تا لرزش های یونگی بالاخره آروم گرفت..

+ ببخشید هیونگ.. خیلی نگرانت کردم به خاطر یه خواب

تهیونگ ازش جدا شد و توی چشم هاش خیره شد

×یونگیا.. تو تنها برادر منی.. من بعد از پدر تنها کسیم که ازت مراقبت می کنه.. پس حق نداری عذاب وجدان چیزیو داشته باشی.. چون این وظیفمه..

یونگی معذب از جدیت هیونگش سرشو تکون داد

+ باشه ته ته هیونگ

تهیونگ بوسه ای روی پیشونیش گذاشت

یونگی به خودش اومد و اخمی کرد

+ اگه به کسی بگی گریه کردم میکشمت

تهیونگ با دیدن هیونگ پرروی همیشگیش خندید

× باشه گربه کوچولو

+ یاااا به من نگو کوچولو مرتیکه

× باشه دیگه بهت نمیگم کوچولو..

+ یاا گمشووو

تهیونگ سمت در دوئید و یونگی بالششو سمتش پرتاب کرد.. اما فقط به در خورد

خندید و روی تخت پهن شد

مغزش سمت خوابش رفت اما سریع سیلی آرومی به خودش زد و مشغول بازی با وی شد

اون کیوتی باعث شد همه چی رو برای ساعت ها از یاد ببره

__

فضای عمارت به طرز عجیبی آروم بود.. برخلاف افرادی که داخلش بودن

جیمین از استرس گوشه ی اتاق نشسته بود و کاغذی رو بی هدف خط خطی می کرد

𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊 Where stories live. Discover now