نظر طولانی نمیخوام که اذیت بشید. فقط هر پاراگرافیو دوست داشتید خوشحال شدید عصبانی شدید هرچی ریپلای کنید همین!
یونو آی لاو یو؟ هوپی اومد تو فیک و شخصیتشو تقریبا از خودم برداشتم درواقع همه کاراکتر ها یه نیمه ای از وجودشون مثل منه ولی هوپی خیلی بیشتره
خلاصه امیدوارم دوستش داشته باشید
💙🖤💙🖤💙🖤💙🖤💙
وقتی برگشت و دید یونگی هنوز سوپشو نخورده اخم کم رنگی روی ابروهاش نقش بست
سعی کرد داد و فریاد های پشت تلفن جین رو فراموش کنه و لبخند بزنه اما یونگی با دیدن اخمش سرشو انداخته بود پایین و خجالت می کشید بهش نگاه کنه
- چرا سوپتو نخوردی یون؟
یونگی پوست لبشو کند و آروم زمزمه کرد
+ د.. دست هام.. ی.. یکم درد می کنن
جیمین به کبودی دایره ای شکل و بنفش رنگ روی دست هاش نگاه کرد
یونگی بیشتر لبشو جوید و با استرس گفت
+ او.. اون.. ها ق.. قبل از ای.. این که.. ت. تو بیای یه ب. بار .. هم.. ی. . یه.. ب.. بار د. .دی.. دیگه هم
دیگه ادامه نداد. نمی خواست دیگه هیچی یادش بیاد
جیمین به آرومی سمتش رفت. چرا انقدر دیدن اشک های یونگی سخت بود. چرا نمی تونست ببینتشون. قبلا بهش توجهی نکرده بود
+ ی.. ی.. یکی.. یکی.. شون.. ز.. زانو هاشو.. ر.. روی د.. دس.. تم.. گ.. گذاشت.. و .. م.. مج.. بورم کرد..
دیگه نتونست ادامه بده به جاش صورتشو پوشوند و بلند بلند هق هق کرد
+ م.. می.. خ.. خوام.. ب.. بمیرم.. ج.. جی.. مینی
سمتش رفت و به خودش اجازه داد بغلش کنه
یونگی دوباره هق هق کرد. چشم هاش می سوخت و قرمز قرمز شده بود اما نمی تونست گریه نکنه
بعد از کمی که آروم شد جیمین عقب رفت و خواست غذاشو بهش بده اما وقتی پلک های بسته اش رو دید فهمید خوابش برده
نفس هاش منظم شده بود و به خاطر کیپ بودن بینیش از بین لب های بی رنگش نفس می کشید و باعث میشد تار موی بلوندش که یکم زیادی بلند شده بود با هر نفس روی بینیش بیفته و دوباره عقب بره
لبخند تلخی زد. ریشه ی مشکی رنگ موهاش در اومده بود و تقریبا موهاش دو رنگ شده بود
آروم موهای توی صورتشو کنار زد و با دستمالی که از توی جیبش درآورد عرق صورتشو پاک کرد
یونگی انقدر آروم خوابیده بود که جیمین ناخوآگاه می خواست بشینه کنارش و ساعت ها نگاهش کنه
وقتی خوب عرقشو پاک کرد لبخندی تحویل چهره ی غرق خوابش داد و کنارش نشست
__
YOU ARE READING
𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊
Romanceپارک جیمین برای مین یونگی، تنها دلیلی بود که صبح ها چشم هاشو کنه. براش مهم نبود هر بار بدتر و بیشتر از قبل وجودش ذره ذره خاکستر میشه. باز هم لبخند میزد. چون اون یونگی بود. چون به دنیا اومده بود تا عاشق باشه. عاشق پارک جیمین ❌لطفا لطفا لطفا اگر محدو...