PT2 baby boy

3.1K 389 76
                                    


با تعجب برجستگی شلوارشو لمس کرد و وقتی چیزی شیه دیک توی دستش حس کرد با ناباوری خندید و دستشو کشید

يونگی توی خواب چرخید و پشت به جیمین، توی خودش جمع شد

جیمین سعی کرد نگاهشو از روی باکسر مشکی رنگش که نمی تونست به خوبی باسن خوش فرمشو پوشونه بدزده اما اون لعنتی خیلی سفید بود

به طور قطع اون كيوت ترین و سفیدترین پسری بود که جیمین دیده بود. تا قبل از اون تونست زیبایی و ظرافتشو با دختر بودنش توجیح کنه

ولی محض رضای خدا.. کدوم پسری به این زیبایی بود؟؟

آروم پیرهنشو بالا داد و دستشو وارد باکسرش کرد. نتونست جلوی تشکیل نیشخندشو بگیره. برخلاف ظرافتش سایز خوبی داشت

يونگی انقدر خسته بود که به جز تکون کوچیکش توی خواب ریکشنی نشون نداد

جيمين با تکون نخوردنش گستاخ تر شد و چنگ آرومی به باسنش زد

يونگی آهسته تکونی خورد و روی شکم خوابید. جیمین با این کارش پوزخندی زد و لباس زیر مشکی رنگ یونگیو آروم پایین کشید. با دیدن باسن سفید و خوش فرمش آب دهنشو قورت داد و تغییر سایزشو حس کرد

يونگی با دستی که روی باسنش حس کرد تکونی خورد و بیدار شد

متوجه شد حرکت دست گرمی به صورت رفت و برگشتی روی باسنش شد

تلاش کرد از زیرش بیاد بیرون اما هیچ ثمری نداشت به جز این که جيمين فهمید بیداره و محکم بازو هاشو گرفت

کمی خم شد و عضوشو از روی شلوار به باسنش مالید. لعنتی!! این لذتبخش ترین حسی بود که توی زندگیش تجربه کرده بود

با تکون های ریزش لحظه ای مکث کرد و قبل از این که تحریک بشه عقب کشید. ولی این باعث نشد از روش بلند بشه. فقط لباس زیرشو دوباره بالا کشید و دست هاشو دورش حلقه کرد

جوری که انگار عروسک خرسی مورد علاقشو بغل می کنه. و خیلی زودتر از چیزی که تصور می کرد وارد دنیای خواب شد

يونگی که پشتش به جیمین بود فکر می کرد اون بیداره. می خواست جاشو عوض کنه و غلت بزنه اما حلقه ی دست های جیمین بهش اجازه نمی داد

خوشبختانه یا متاسفانه انقدر خسته بود که به چیز دیگه ای فکر نکنه و بخوابه

__

صبح یونگی با گشنگی و ضعف از اش بلند شد و به اطرافش نگاه کرد

حالا که به اطراف اتاق دقت میکرد میفهمید اون اتاق خیلی مجلل تر از یه اتاق مهمانه

با یادآوری اتفاقات شب قبل سرشو آروم طوری که دردش نیاد به در کوبید و زیرلب زمزمه کرد

- گند زدی مین یونگی.. گند

𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊 Where stories live. Discover now