جونگ کوک با لبخند به پسر توی خونه ی بهترین دوستش نگاه کرد. تایپ جیمین بود. اینو مطمئن بود. جیمین دیوونه پسر های کیوت و تاینی بود
تحریک کردن حسادت جیمین رو دوست داشت پس جلو رفت و خواست شکلات روی گونشو پاک کنه که دست جیمین بهش سیلی زد
+ و این پسر با اون باسن فوق العادش متعلق به منه جئون جونگ کوک. روش حساسم
با نگاهش برای جونگ کوک شوکه خط و نشون کشید و بعد کاملا تغییر مود داد و خم شد تا انگشت شکلاتی یونگیو مک بزنه
دستشو گرفت و انگشت اشاره ی کشیده و شکلاتیش رو مک زد
کوکی با دیدن این صحنه پوزخندی زد. جیمین خجالت سرش نمیشد. ولی پسر انگاری بدجوری خجالت کشیده بود
*فهمیدم مال توئه لازم نبود به رخ بکشی. می دونی که من استریتم
جیمین وقتی انگشت های تمیز شد گونه ی شکلاتی و سرخشو لیسید و یونگی حس کرد دمای سالن به طرز بدی براش بالا رفته. جیمین چرا جلو دوستش این کارهارو می کرد؟
زیر گوشش پچ پچ وار لب زد
+ خوشمزه
یونگی سرشو پایین انداخت. با پایین انداختن سرش موهاش توی صورتش اومد و کوکی رو یاد دختره توی رستوران انداخت. کم کم داشت قضیه دستش میومد
*خب تو.. پسری؟ دختری یا دو جنسه؟ یه بار با دامن تظاهر میکنی دختری و یه بارم به عنوان یه پسر با دوست گی من میخوابی؟
خواست برجستگس زیر تیشرت رو لمس کنه که دست جیمین روی دستش نشست و کنارش زد
+ هردو میدونیم تو کاملا استریتی جی کی.. منو حساس نکن
با عصبانیت به پاهای برهنه ی یونگی نگاه کرد. اون تیشرت فقط بالا تنه و کمی از رون هاشو میپوشوند. تازه یادش افتاده بود فقط تیشرت تنشه
+ برو بالا یونگی
یونگی با اخم کمرنگی نگاهش کرد. هنوز حتی صبحونه هم نخورده بود
- م.. من هنوز.. آخه.. صبحونم
+ باید همه چیزو چندبار بهت بگم؟؟
با صدایی که بلند شده بود گفت و یونگی اخمی کرد و سریع سمت پله ها رفت و جیمین نفسی گرفت. نمی خواست سرش داد بزنه. ولی بازهم طبق معمول کنترل پرخاشگریشو از دست داده بود
جونگ کوک ابروشو بالا انداخت.. کم پیش میومد جیمین سر موضوعات بیخود عصبی بشه.. به شوخی خواست جو رو عوض کنه
*واو پسر. خیلی ترسناک شدی. منم ترسیدم چه برسه به اون بیچاره. حالا نگفتی، اون پسره یا دختر؟
جیمین نفسشو فوت کرد. حالا کی روحیه کنجکاو جونگ کوک رو ارضا می کرد؟
+ پسره. ولی برای این که توی رستوران گیر بیاره گفته دختره
आप पढ़ रहे हैं
𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊
रोमांसپارک جیمین برای مین یونگی، تنها دلیلی بود که صبح ها چشم هاشو کنه. براش مهم نبود هر بار بدتر و بیشتر از قبل وجودش ذره ذره خاکستر میشه. باز هم لبخند می‌زد. چون اون یونگی بود. چون به دنیا اومده بود تا عاشق باشه. عاشق پارک جیمین ❌لطفا لطفا لطفا اگر محدو...
