PT50 Battleground

1.5K 198 288
                                    


بالاخره پارت ۵۰🥺

این فیک عشقمه هرچی میگم ازش متنفرم گوش نکنید

همه ی کامنت های اون "آپ نیست" رو خوندم ولی نتونستم یا حرفی نداشتم جواب بدم از مهربونیتون

حالم الان عالیه.. همه اشون در عرض یک روز حل شد برگام ریخت

این دوهفته تعطیلی بیاد فقط استراحت کنم من😭😴

دوست داشتم یه پارت معرفی از شخصیت های جدیدمون داشته باشید

امشب معرفی اورگلو رو تو اون یکی بوکم میزارم عکس های ییرنم هست اگه خواستید

و پرسش پاسخ که یه سریارو به بار فحش ببندید

داشتم همه ی عکس ها و مود برد های فیک رو یه کالکشن می کردم عکس و ادیت های فیک

چقد حرف زدم بخونید.. نظر یادتون نره وگرنه چاقوی جیمینو میکنم توتون😑🔪🔪

🍑🍆🍑🍆🍑🍆🍑🍆🍑

با صدای داد حرصی جیمین فهمید نامجون باز هم کرم ریخته

با صورتش ادای گریه درآورد و سرشو به دسته ی کاناپه کوبید

با کلی مکافات جیمین رو راضی کرده بود به شوخی های نامجون توجه نکنه و البته اونم قولشو نشکست

هرچند فقط برای ده دقیقه...

با صدای شکستنی وی ترسیده توی بغلش پرید و یونگی نوازشش کرد و سعی کرد به ادامه ی فیلمش توجه کنه

× مرتیکه ی نفهم

- شتر دراز

× جوجه تیغی

- خرابکار اعظم

ناخودآگاه با شنیدن فحش هاشون خندش گرفت اما به روی خودش نیاورد و همونطور که صورت جدیشو حفظ کرده بود سمت آشپزخونه رفت

دیگه نمیشد اسمشو گذاشت آشپزخونه.. میدون جنگ براش مناسب تر بود

چهار پنج تا بشقاب شکسته ی روی زمین که عادی بود چون صداشونو چند دقیقه قبل شنیده بود.. غذای سوخته ی توی سینک و شعله ی روشن هم تقریبا عادی بود

× چون چیزی بهت نمیگم دلیل بر این نمیشه که هر وقت خواستی عین شتر سرتو بندازی پایین بیای اینجا رو اعصاب من شیرجه بری

- شتر که تویی کصکش

× حداقل بهتر توئه کوالام که واسه یه سرماخوردگی یه هفته مرخصی گرفتم

- من رئیس اون شرکت گوهم میتونم هروقت خواستم بمونم خونه

× خب به یه ورممم.. غذاتو کوفت.. عه یونگی کِی اومدی

نامجون یهو با لحن کیوت و مظلومی گفت طوری که یونگی شک کرد اونی که اون همه فحش رو به زبون آورده خودش بوده؟

𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊 Where stories live. Discover now