PT1 Baby Girl

4.1K 442 93
                                    


- یونجی این شراب هارو ببر سر میز وی آی پی

یونگی سری تکون داد و پارچه ی مخمل قرمز رنگی برداشت و یکی از قدیمی ترین شراب های اونجا رو برداشت و سمت اتاقی که بهش گفته بودن رفت

تمام طول راه حواسش به دامن لعنتیش بود که بالا نره

اولین بار نبود همچین چیزی می پوشید ولی هربار از لخت بودن پاهاش خجالت می کشید

وارد اتاق شد و کنار میز دایره ای شکل بزرگ ایستاد. به نظر میومد در حال بستن قراردادی بودن. سرشو پایین انداخت و منتظر موند تا حرف هاشون تموم بشه چون سر خدمتکار گفته بود نباید حرف کسی رو قطع کنه

موهایی که به زحمت تا زیرگوشش میرسیدن توی صورتش رفته بودن و روی مخش بودن ولی به خاطر شراب توی دستش نمی تونست کاری بکنه

تا یکی از آدم ها ساکت شد با پررویی جلوی میز ایستاد و با صدای رسایی که به سختی دخترونش کرده بود گفت

+ شرابتون

مردی که اون سمت میز ایستاده بود و موهاش مثل اون تا زیر گوشش بود به لیوانش اشاره کرد

- خودت برام بریز

میز رو دور زد و بین دو صندلی ایستاد تا در چوب پنبه ای شراب رو باز کنه. متوجه شد همون پسری که صداش کرده بود داره به پایین یا بهتره بگیم، به پاهاش نگاه می کنه

معذب پاهاشو جفت کرد و شرابشو براش ریخت

مرد سری تکون داد و خیلی آروم طوری که فقط خودشون دو تا بشنون زمزمه کرد

- پاهای قشنگی داری

با اتمام کارش کمی مضطرب خواست از اتاق خارج بشه که مردی که روی صندلی کناریش نشسته بود صداش در اومد

- برای منم بريز

سمت اون برگشت و لیوانشو پر کرد. با حس دستی روی باسنش، لحظه ای سر جاش میخکوب شد و صدای خنده ی ریز شیطنت آمیزی رو شنید ولی لحظه ای بعد با گونه های سرخ شده از اتاق بیرون رفت

سریع وارد آشپزخونه شد و گونه هاشو پوشوند. متوجه شد لرزش پاهاش از استرس شد. تقصیر خودش بود که اون روز فراموش کرده بود ساپورت ضخیم تری بپوشه. هرچند مدیر رستوران بیشتر علاقه داشت گارسون هاش دامن های کوتاه بپوشن. مخصوصا یونجی که پاهای لاغر و کشیدش "به عنوان یک دختر" طرفدار زیادی داشت

اونجا گرون ترین و پر زرق و برق ترین رستوران سئول بود و البته که حقوقی هم که داشت خوب بود. این مهم ترین دلیلی بود که حاضر شده بود روی جنسیتش سرپوش بذاره

پیرهن سفید و دکمه دارشو مرتب کرد و موهاشو پشت گوشش انداخت. دلش می خواست کوتاهشون کنه. ولی در اون صورت مردونگی چهرش بیشتر به چشم میودم و لو می رفت پس مجبور بود تحملشون کنه.

𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊 Where stories live. Discover now