PT49 cold

1.4K 204 176
                                    

خیلی دیر کردم می دونم.. قلم این پارتم افتضاح بود انگار فقط میخواستم آپ کنم

💔💫💔💫💔💫💔💫💔

*آقای پارک شما خودتون هم خوب به نظر نمیاد

بینیشو بالا کشید. توی اون سرمای اواخر پاییز با لباس خیس تو خیابون راه افتاده بود و حالا رنگ پریدش به خوبی نشون میداد حال خوبی نداره

با صدای گرفته خواست چیزی بگه که دوتا عطسه ی بلند پشت هم کرد و بعدش از حال بد سرفه هاش شروع شد

- من خوبم.. ادامه بدید

*بیمارتون حالش کاملا خوبه فقط حواستون باشه گرم نگهش دارید ولی با این اوضاعی که ازتون میبینم....

به سر تا پای جیمین که مشغول سرفه کردن توی دستمالش بود نگاهی کرد

*خودتون بیشتر از اون احتیاج به مراقبت دارید

بار دیگه توی دستمال عطسه کرد

*کسی هست مراقبتون باشه؟

آهی کشید و بعد از تک سرفه ای زیرلب گفت

- بله، خوبم ممنون

همون حین گلوی دردناکشو ماساژ داد و بعد از برداشتن داروهای سرماخوردگیش سمت خونه رفت

یونگی روی کاناپه لم داده بود و با وی بازی می کرد و فضای ساکت خونه نشون میداد خبری از اون مزاحم همیشگی (هوسوک) نیست

پسره ی عوضی، هم نزدیک ترین شخصی که داشت رو دزدیده بود، هم یونگیو اغفال کرده بود طوری که اینجا بود بزور مجبورش می کرد دهنشو ببنده و باهاش لاس نزنه

با سرفه ی شدیدش یونگی با ترس سرشو بلند کرد و خواست سمتش بیاد اما جیمین سریع ماسکشو زد

- نیا نزدیکم. مریض میشی

سر جاش ایستاد و سرشو تکون داد

سر تا پاشو یک دور نگاه کرد. تیشرت و شلوار ورزشی سفید رنگ و یه حوله روی سرش

اخمی کرد

- موهاتو خشک کن میخوای سرما بخوری؟

بعد از حرفش سریع سمت اتاق رفت و یونگی با تعجب کاراشو دنبال کرد

جیمین سشوارو روی میز گذاشت و بعد از کندن پیراهنش روی تخت دراز کشید و کامل پتورو روی سرش کشید

انقدر بدنش خسته بود که دلش میخواست صد سال بخوابه وگرنه لذت خشک کردن اون موهارو از دست نمیداد

یونگی سشوارو برداشت و بعد از نگاهی مردد به جیمین سمت اتاقش رفت

__

از زمانی که به دنیا اومده بود به صدای دعواهای خانوادش عادت کرده

پدرش به شدت آدم پول پرستی بود. مادرش مدل و پدرش هم یه مقام سیاسی بود.. اما کاش فقط یک روز دعوا نمی کردن

𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊 जहाँ कहानियाँ रहती हैं। अभी खोजें