𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊

PT7 HyungNim

صبح با کسلی بیدار شد. همه ی خدمتکار ها رفته بودن و خودش باید بیدار می شد

به اطرافش نگاه کرد و یونگیو توی بغلش دید. دست هاشو از دورش باز کرد اما یونگی با حس سرما توی خواب بیشتر بهش نزدیک شد

زیرلب خندید و سمت حموم رفت. اون روز صبح یه قرار مهم با هیئت مدیره داشت و باید زود توی شرکت می بود

مسواک زد و بعد از دوش کوتاهی حوله ای دور کمرش پیچید و از حموم بیرون اومد

خودشو توی آینه برانداز کرد. عضله هاش داشت آب می شد. باید دوباره ورزششو سنگین می کرد

به رن پیام داد که دکتر شخصیش رو خبر کنه. یونگی هنوز برهنه بود و باید لباس می پوشید

از توی کمد خودش یه تیشرت اورسایز مشکی رنگی با یه لباس زیر نو همرنگش درآورد و بدون این که بیدارش کنه آروم نشوندش تا تنش کنه

یونگی با نشستنش از درد اخمی کرد و توی خواب بزاقشو از گوشه ی دهنش پاک کرد

جیمین به زخم های کمرنگ روی رون هاش نگاه کرد و آروم لمسشون کرد

قرمز قرمز بودن و می دونست کمرش کبوده. ولی به خاطر عجلش وقت نداشت ازش مراقبت کنه

می دونست دکتر میاد تا معاینش کنه پس شلوارکی پاش کرد تا حداقل وسط پاهاشو بپوشونه

اون لعنتی انقدر سفید بود که آدم می ترسید با نگاه کردن بهش کور بشه

لباس هاشو پوشید و یونگیو بلند کرد تا توی اتاق خودش بزارتش

یونگیو آروم رو تخت متوسط لابه لای ملافه های سفید رنگ گذاشت و پتوشو روش کشید تا گرم باشه

لامپ بالای سرشو خاموش کرد و بعد از برداشتن کیف اداریش سمت ماشین رفت

می دونست رن همه ی کار هارو می کنه و نباید نگران یونگی باشه. زیادم نبود. فقط زیادی بهش سخت گرفته بود. اون پسر لایق یه جایزه بود.. شاید یه ماشین جدید ایده ی خوبی به نظر می رسید. اینطوری نگران رفت و آمدش هم نبود

هرچند نصف کارهایی که میخواستو باهاش انجام نداده بود و کلی وسیله مونده بود اما می دونست بدن یونگی ضعیفه و تحمل نداره پس برای یه وقت دیگه گذاشت

__

خوابش میومد اما با روشنایی اتاق چند بار پلک زد و با چشم های نیمه باز سعی کرد تکون بخوره

با درد شدیدی که توی بدنش پیچید آه بلندی کشید و دستشو روی کمرش گذاشت

کمی دقت کرد و فهمید بدنش زیر پتوعه و... بانداژ هایی دور کمرش حس می کرد

سعی کرد خودشو تکون بده و البته که تلاشش بی فایده بود

با دیدن مردی که روپوش سفید تنش بود فهمید جیمین براش دکتر آورده. خودش کجا بود؟