PT42 Chasing without receive

1.6K 222 318
                                    


پشت در اتاق نشسته بود. نمیفهمید اون پسر از کجا پیداش شده.. اصلا کی هست؟

صحنه های اون پسر با جیمین از جلوی چشم هاش دور نمیشد

**فلش بک**

با صدای در خونه نگاه بهت زده اشو از روی بک برداشت و به جیمین داد که سه ساعت زودتر به خونه اومده بود.. تا جایی که یادش میومد چند تا جلسه داشت ظهر

- بکی

* اوه جیمینا

وقتی جیمین پسرو بغل کرد و محکم دست هاشو دورش حلقه کرد حس کرد یه چیزی ته دلش مچاله شد

به سختی صورت سردشو حفظ کرده بود.. اون پسر لعنتی کی بود؟

جیمین بکهیونو از توی بغلش درآورد

- دلم برات تنگ شده بودم پسر‌... کجا بودی؟

بکهیون نرم خندید و مقابل چشم های مبهوت یونگی جیمینو سمت هال کشوند

* می دونی که علوم سیاسی دردسر داره جناب پارک.. تو هم که روزی صد بار زنگ زدن هات شد ماهی یک بار

یونگی جلوی در ایستادی بود و بغضش بالاخره شکست وقتی جیمین دستشو دور گردن پسر ریز نقش حلقه کرد

برگشت و با کمک نرده ها سمت اتاق رفت..

پس اون پسر واقعا عشق جیمین بود... ولی پس اون چی؟

پشت در نشست و لبخند تلخی زد

به پاهاش که شلوارک مشکی رنگ فقط رون هاشو پوشونده بود نگاه کرد و رد های کهنه ی زخم های بدنشو آروم با نوک انگشت هاش لمس کرد

+ منم فقط یه فاحشه ام‌.. چه انتظاری داری از خودت مین یونگی؟

**پایان فلش بک**

دوباره توی وان نشسته بود. به خاطر دردش تصمیم گرفت دوباره حموم کنه.. پوست بدنش خشک شده بود اما می ارزید چون حداقل می تونست جلوی اون پسر مثل آدم راه بره

شکمش درد شدیدی داشت و گرفته بود و با حموم هم خوب نشد پس ناچارا یه مسکن دیگه هم خورد

یه تیشرت از تیشرت های جیمین پوشید.. قبلا تیشرت های جیمین تا زیر باسنش بود اما انقدر لاغر شده بود که تقریبا توش گم شده بود

هموت شلوارک قبل حمومشو پوشید و بعد از کشیدن دستی به موهای خیسش پایین رفت

بکهیون و جیمین توی هال نشسته بودن و بکهیون خیلی صمیمانه به جیمینش لم داده بود

چهرشو تو هم کرد و سمت آشپزخونه رفت تا صبحونه بخوره چون نمی خواست غار و غور شکمش آبروشو ببره

__

دستشو دور گردن بکهیون انداخت و به خودش فشردش.. بکهیون بزرگ تر شده بود. به هر حال شش سال درس خوندن توی آمریکا پخته ترش کرده بود

𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊 Donde viven las historias. Descúbrelo ahora