PT44 Revenge

1.5K 208 149
                                    

وارد اتاق شد و با وحشت به یونگی نگاه کرد. چشم هاش باز بود و اشک هاش گونشو خیس کرده بود اما تکون نمی خورد حتی ریکشنی به ورود جیمین به اتاق نداد

نگاهشو به اون عوضی داد. بادیگارد کناریش سمت رفت و مشت محکمی بهش زد

پیرمرد که به مویی بند بود افتاد و از هوش رفت. جیمین سمت یونگی رفت و سریع بغلش گرفت

یونگی لب هاش آهسته تکون می داد اما به خاطر آثار مواد صدایی ازش خارج نمیشد

جیمین وقتی حس کرد حرکت لب هاش دارن اسمشو صدا میزنن ملافه ای روش انداخت بغلش کرد

- جانم. جانم. من پیشتم. آروم باش

نگاهش روی آثار کبودی روی بدنش رفت. دستشو مشت کرد و سریع لباسی تنش کرد

اون هموفیلی داشت.. نباید همچین ضربه هایی به بدنش وارد میشد اون وقت اون طوری کتک خورده بود

__

جیمین باهاش تماس گرفت و گفت توی خونه چه خبره. یونگیو برده بود بیمارستان اما خبری از رن نبود

دلش شور اون دخترو میزد

لباس فرمشو درآورد و ناخودآگاه سمت خونه ی جیمین رفت.. به خاطر فاصله ی نزدیک مطبش تا خونش زود رسید

خبری از بادیگارد ها نبود حتی در اصلی هم باز بود. وارد خونه شد و درو پشت سرش بست

از سرمای هوا خودشو جمع کرد.. فاصله ی حیاط تا خونه زیاد بود اما هوسوک توی چند دقیقه اونو طی کرد

قبل از ورودش به خونه موجود سفید رنگ کوچیک و پشمالویی توجهشو جلب کرد

خم شد و پاپی یونگیو برداشت. از هوسوک غریبی کرد و دستشو گاز گرفت

هوپی از درد دستش آخی گفت و ولش کرد. تا در اصلی رو باز کرد زودتر ازش وارد خونه شد و دنبال صاحبش گشت

* ییرن شی؟ اینجایید؟

با عجله پاپی یونگیو که تلاش می کرد از پله ها بالا تا به اتاق یونگی برسه رو بغل گرفت و بدون توجه به گاز هاش از پله ها بالا رفت

به بالا که رسید اونو ول کرد و سمت اتاق ییرن رفت

یکی یکی در هارو باز کرد اما نبود. دوباره برگشت پایین و بالاخره بعد از گشتن توی اتاق مهمان پیداش کرد

روی تخت نشسته بود و به دیوار تکیه داده بود. صورتش معلوم نبود. قلب هوسوک از فکر کاری که باهاش کرده بودن فشرده شد

زانوهاشو جمع کرده بود و سرشو روشون گذاشته بود

با صدای پای هوسوک ترسیده سرشو بلند کرد اما با دیدنش گریه اش شدت گرفت

_هوسوک شی..

هوسوک نگاهش روی صورت کبود و لباس های پاره اش رفت

𝑰𝒔 𝑰𝒕 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 𝒐𝒓 𝒚𝒐𝒐𝒏𝒋𝒊 Where stories live. Discover now