پارت20

3.6K 498 37
                                    

کوک:
تموم کارارو راست وریس کردم وسوار ماشینم شدم دل تو دلم نبود زودتربرسم خونه وپیش عشقام باشم ،سر راه نگاهی به مغازه گل فروشی انداختم خیلی سری پیچیدم کنارمغازه و توجهی به گربه ای که با واکنش وحشاینم افتاد توی سطل آشغال نکردم
وارد مغازه شدم نگاهی به گلا انداختم ازهمه نوع،همه رنگ وهرشکلی که فکرشو بکنین گل اینجا بود اما من دنبال دوتاچیز متفاوت برای دوتا آدم خاص میگردم
"میتونم کمکتون کنم؟
سرمو به علامت منفی تکون دادم میخواستم با تلاش خودم اون دوتا گل مورد نظروپیداکنم وکردم
گل پیونی

کوک:تموم کارارو راست وریس کردم وسوار ماشینم شدم دل تو دلم نبود زودتربرسم خونه وپیش عشقام باشم ،سر راه نگاهی به مغازه گل فروشی انداختم خیلی سری پیچیدم کنارمغازه و توجهی به گربه ای که با واکنش وحشاینم افتاد توی سطل آشغال نکردم وارد مغازه شدم نگاهی ب...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

گل پیونی نماد افتخار، احترام زیاد و عشق بی پایانه که توی رنگ‌های زیبایی پرورشش میدن رنگ‌هایی مثل زرشکی، صورتی پررنگ، سفید و رمانتیکترین رنگش هم که رنگ صورتی برای تازه عروساس فک کنم این مناسب جیمین من باشه
_یه دسته گل ازاین میخوام
مرد گل فروش چشمی گفت و منم رفتم سراغ گل بعدی
گل هورتانسیا

گل پیونی نماد افتخار، احترام زیاد و عشق بی پایانه که توی رنگ‌های زیبایی پرورشش میدن رنگ‌هایی مثل زرشکی، صورتی پررنگ، سفید و رمانتیکترین رنگش هم که رنگ صورتی برای تازه عروساس فک کنم این مناسب جیمین من باشه _یه دسته گل ازاین میخوام مرد گل فروش چشمی ...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

هورتانسیا بنفش نماد ثروت و فراوانیه، هورتانسیا نشان دادن احساسات قلبی به طرف مقابله وهمچنین نماد پشیمانی و درخواست بخشش است.
مطمئنم تهیونگ انقدر باهوش هست تا منظورم وبفهمه
_اینم میخوام

پول گلاروحساب کردم و ذوق زده سوار ماشین شدم با احتیاط اونارو روی صندلی گذاشتم وبه طرف خونه حرکت کردم

×اون حرومزاده عوضی فک کرده میتونه تونبودم اموالم وبالابکشه؟بهتره بهش بگی تو هرسوراخی که میتونه قایم شه وقتی کیم تهیونگ پیداش کنه کاری میکنه از دنیا محوشه جوریکه انگاروجود نداشته
"قربان خودتونو ناراحت نکنین خودمون به حسابش میرسیم
×این موردو برام نگه دار خودم باید یه درس حسابی بهش بدم
بدون گفتن حرف دیگه ای تلفن وقطع کرد بعداز پرت کردنش روی میز خودشو روی مبل انداخت وهوفی کشید همون لحظه چشمش به جیمین خورد که گوشه اتاق ایستاده بودو مضطرب بهش نگاه میکرد
+ببخشید نمیخواستم فضولی...
×جیمینا هنوزم ازم میترسی؟من قسم خوردم تا آخر عمر از شما مواظبت کنم نترس
تهیونگ با صداقت تمام گفت و چشماش رنگ نگرانی به خودش گرفت
+م...میدونم
ضربه ای به کنارش زد
×بیا بشین
باقدمای آهسته و کوتاه سمتش رفت خواست کنارش بشینه ولی مقصد نشستنش عوض شدو روی پاهای تهیونگ فرود اومد
+هی
×وقتی خجالت میکشی خیلی کیوت میشی
اینوگفت و لبخندی به صورت سرخ شده جیمین زد، قصداذیت کردنش ونداشت ولی از دیدن حالتای مختلف چهره ی روبروش لذت میبرد مثل منتقدی که غرق یه اثرهنری میشه
+ن...نخیرم خجالت نکشیدم
جوریکه به دستش فشار نیاد اون تارای خوشرنگ وازصورتش کنار زدو به چشمای عسلیش خیره شد،چراهنوزم وقتی صورت پسرو میدید قلبش به درد میومد؟تمام اون کارای لعنتی... انگار میتونست اون صحنه هارو توی اون چشما ببینه ،سرشو به دوطرف تکون داد دستشو به پشت کمرش رسوندو اونو سمت خودش کشید
×میدونستی خیلی خوشگلی؟
اخمی کرد
+معلومه که میدونم من خوشگلترینم
مدتی بهم نگاه کردن و همزمان باهم زدن زیرخنده ،جیمین مشتای یواشی به شونه تهیونگ زدو ازش خواست خندیدن بهش وتموم کنه
×باشه ،نمی خندم (خنده)
+یا هنوزم که داری میخندی
بالاخره موفق شد جلوی خندیدن به صورت اخمو وفوق کیوت روبروشو تموم کنه وبا آرامش نگاش کنه
×حس میکنم تازه دارم میشناسمت
جیمین روشو به طرف دیگه ای برگردوندو زیرلب زمزمه کرد
+این حسیه که من نسبت به تودارم

شیطان یافرشتهWhere stories live. Discover now