پارت 36

2.7K 417 205
                                    

اول ازهمه پیشنهاد میکنم با آهنگ بالا گوش کنین ☝🏻
اسم آهنگ(another love )اگه این پارت ناراحتتون میکنه نخونینش🙃

تو آینه ی قدی بزرگ خودشو برانداز کرد،لباس سفید با شلوار جذب مشکی واون کمربند الماس دورکمرش زیادی برازندش بود ،جوری توی بدنش میدرخشیدکه انگار طراحش اونو مختص اون درست کرده موهای مج دار وطلایی رنگشو ازپیشونیش کنارزدو لبخندی به خودش زد
*(سوت)پرنس زیبای من میخوای منو به کشتن بدی؟
جیمین هینی کشیدو سمت جونگمین برگشت خیلی زود دهنش به حالت ○مانند درومد
جونگمین باموهای بالا زده، همراه کت شلوار مشکی و کفش براقش والبته یقه لباسش که تا نزدیکای سینش بازبود ،خیلی سکسی به نظرمیرسید
جونگمین بادیدن حالت بهت زده ی جیمین تکخندی زدو نزدیکش رفت
*تموم شدم
+ها؟
*میگم خوردیم باچشات
جیمین آهانی گفت وباحالت سرشو پایین انداخت که این حرکتش باعث شد قند تو دل جونگمین آب شه
دستاشو پشت کمر جیمین بردو اونو به خودش چسبوند
*به من نگاه کن
+خجالت میکشم
جونگمین بازم خندید اینبار خودش دست به کارشدو باگذاشتن دستش زیر چونه ی جیمین صورت معشوقشو بالا آوردو به چشمای درخشان وبراقش خیره شد
*نباید ازمن خجالت بکشی بیبی ،امروز وقتی باهام ازدواج کنی همه چی برای همیشه تموم میشی و توبه طور رسمی همسرم میشی
جیمین لبخندی زد دستشو روی شونه ی جونگمین گذاشت که همون لحظه تصویر شخص آشنایی مثل فیلم ازجلوی چشماش رد شد
(×وقتی خجالت میکشی خیلی کیوت میشی)
(+جیمین برای ما باش بزار خوشبختت کنیم)
(×من عاشقتم جیمین ...نمیتونستم اینو مخفی کنم )
+آخ
جیمین دستشو روی سرش گذاشت وچشماشو بادرد روی هم فشارداد
جونگمین نگران وترسیده دستشو پشت کمر جیمین محکم تر کرد تا مانع افتادنش بشه
*جیمین؟چ...چت شد؟میخوای دکتر خبر کنم؟
دردش رفته رفته بیشتر میشد اما برای اینکه جونگمین ونگران نکنه لبخند دستپاچه ای زد
+نه...خوبم فقط یکم استرس دارم تو برو منم میام
*نه جیمین معلومه حالت خوب نیست جیهوپپپپپ؟؟؟
جیمین وقتی دید اون بیخیال نمیشه مردد روی لباش بوسه ای زدو با این حرکت جونگمین ساکت شد
+لطفا ...به حرفم گوش کن باشه؟
هنوز تو شوک کار جیمین بود ،لحظه ی نشستن لبای داغ وشیرین جیمین روی لبای خودش و آه جونگمین حس میکرد کل دنیارو در عرض چند ثانیه طی کرده
+هیونگ!!
از افکارش بیرون اومدودستشو روی صورتش گذاشت
*مطمئنی خوبی؟
جیمین با اطمینان سرشو تکون دادو به این ترتیب جونگمین ناچار اتاق وترک کرد تا توی سالن مراسم حاضربشه ،ومنتظر بمونه نیم ساعت انتظار برای یه عمر زندگی کنار کسی که کامل کننده ی نیمه ی دیگه ی قلبشه ارزش همه ی سالای ازدست رفته ی همسرو داشت هرچند همه ی این تفکرات قراربود دقیقا برعکس چیزی بشه که انتظارشو داشت

آرایشگر دستشو زیر چونه ی خودش گذاشت وهومی گفت
"ماه بودی ماه تر شدی
+ممنون
"قابلی نداشت ،رئیس باید به داشتن همچین معشوقه ای افتخار کنه
زن آرایشگر گفت وبعد جمع کردن وسیله هاش وتبریک گفتن به جیمین از اتاق خارج شد
جیمین:
میکاپ ساده ی رو صورتم ودوست داشتم مطمئنم جونگمینم ازش خوشش میاد
از جام بلند شدم کمربندمو دورکمر باریکم سفت تر کردم و بالاخره رضایت دادم از اتاق خارج بشم که همون موقع یونگی هیونگ وارد اتاق شد
لبخندی بهش زدم اما اون فقط نگاهم کرد از نوع نگاهش میتونستم تشخیص بدم غمگینه و مردد به نظر میاد ،نزدیکم شد ازم خواست روی تخت بشینم خودشم کنارم نشست
#متاسفم جونگمین
هیونگ گفت ومن متاثر شدم که چرا انقدر غمگینه، وقتی شروع به حرف زدن کرد من گیج شدم واون ادامه داد تقریبا یک ساعت باهام حرف زدو بعد تموم شدن حرفاش منم تموم شدم مثل شمعی که با نگاه داشتن شعله ی آتیش اونو زنده نگه می داره اما خودش میمیره این دقیقا حسی بود که توی اون لحظه داشتم وگریه هام حالا به هق هق تبدیل شده بود
#متاسفم جیمین باید همین حالا بری اونا منتظرتن
یونگی بعد گفتن حرفاش نگاه غمگینی بهم انداخت ومنو با حال بدم تنها گذاشت احساساتم خیلی زود شروع به مردن کرد حالا خودم وشناختم من پارک جیمین تو این لحظه بدبخت ترین آدم روی زمینم

شیطان یافرشتهTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang