35:

1K 266 37
                                    


_منشی جدید جونگ کوکه.
نه تایید بود نه رد. دستشو روی دستم گذاشت و کوتاه فشرد.
تهیونگ_میخوای یه مدت مرخصی بگیری و استراحت کنی؟
انگشت شستمو روی انگشتاش کشیدم. پیشنهاد خوبی بود. میتونستم یکم دور شم. یکم خستگی در کنم.
_یول خوب بشه. دوباره بره مدرسه. شاید بعد از هشت سال یه هفته مرخصی بگیرم.
تهیونگ_میدونی که میتونی پیش من بمونی دیگه؟
لبخند کوچیکی زدم.
_ممنون. ولی میرم یه مدت پیش جیهیون. خیلی وقته ندیدمش.
تهیونگ_فقط دلم نمیخواد بعد از یک هفته مرخصیت اینجوری ببینمت. خسته و پژمرده.
_قول میدم بازم بشم همون جیمینی که توی مدرسه کلی آتیش میسوزوند.
موهامو بهم ریخت و لوز پیتزارو به زور توی دهنم کرد و مجبور شدم یه گاز بزرگ بزنم.
لبخند بزرگ مستطیلیشو زد و گفت:
_کنار من میشینی باید با اشتها غذا بخوری.
لقمه بزرگ توی دهنمو به زور نوشابه قورت دادم و چپ چپ به تهیونگ نگاه کردم. با صدای گلو صاف کردن خانم جئون، نگاهمو از ته گرفتم و به خانم جئون دادم. با لبخند و شیطنت به جونگ کوک اشاره میکرد.
سرمو چرخوندم و با اخمای محکم و غلیظش مواجه شدم. یه جوری با حرص غذاشو میجویید که حرکت استخون فکشو میدیدم. یه ابرومو با تعجب دادم بالا.
چش شده باز؟ از سر شب باهام چپ افتاده. شونه ای بالا انداختم و بی تفاوت و بی میل غذامو خوردم.

پرونده‌ای که داشتم چک میکردم برای جلسه‌ای بود که توش حضور نداشتم و یه سری سوال داشتم که باید از جونگ کوک میپرسیدم.
سوالامو روی یه استیک نوت نوشته بودم که یادم نره و بعدا با کوک تماس بگیرم و بپرسم.
یول با گوروم و لامبورگینی و خرسش مشغول بازی بود و من لپ تاپ و پرونده‌هارو روی میز وسط پذیرایی گذاشته بودم که هم حواسم به یول باشه و هم کارای شرکت رو انجام بدم.
نفسمو محکم بیرون دادم و گوشیمو برداشتم تا با جونگ کوک تماس بگیرم. ولی چیزی که انتظار نداشتم این بود که به جای صدای جونگ کوک، صدای منشی لی رو شنیدم.
_منشی لی؟ من با گوشی جونگ کوک تماس گرفتم؟
منشی لی_درسته مشاور پارک. ایشون داخل جلسه هستن و گفتن اگر شما یا خانوادشون تماس گرفتید جواب بدم.
نفس راحتی کشیدم و فکرای بد و منفی رو از سرم بیرون کردم.
_باشه ممنون منشی لی. لطفا جلسش که تموم شد بگو باهام تماس بگیره.
جونگهیون گفته بود جونگ کوک میتونه بمونه خونه. ولی از امروز صبح رفته بود شرکت. پنج روز از عمل یول میگذشت و فردا نوبت دکتر داشت. میتونست راحت صحبت کنه. ولی هنوز زیاد نباید حرف میزد.
خواستم قطع کنم که صدای جونگ کوک رو شنیدم:
_اون موبایل منه منشی لی؟
منشی لی_بله مشاور پارک تماس گرفتن.
جونگ کوک_الو جیمین؟ چیزی شده؟
_نه فقط یه چندتا سوال درباره یه پرونده داشتم. اگه سرت شلوغه میتونم صبر کنم تا برسی خونه.
منشی لی_رییس جئون این پرونده رو جا گذاشتید.
جونگ کوک_یه کپی ازش بگیر هر دوتارو بیار اتاقم. باید برای جیمین ببرم.
منشی لی_حسابدار شرکت هم باهاتون کار داشتن گفتم داخل اتاقتون منتظر بمونن.
_جونگ کوک صبر میکنم بیای خونه.
جونگ کوک_باشه جیمین. واقعا معذرت میخوام.
_هی تو رییس منی. نباید معذرت بخوای. برو به کارت برس.
جونگ کوک_خونه میبینمت. چیزی میخوای بگیرم؟
با لحن غر مانندی گفتم:
_نه فقط زود بیا.
جونگ کوک_زود میام جیمین آجوشی.
تکخندی زدم. پسر بچه شیطون.
_میبینمت.
خواستم قطع کنم که صداشو شنیدم:
_صبر کن جیمین.

Yul Choice Onde histórias criam vida. Descubra agora