56:

852 204 38
                                    


بعد از یه دوش سریع، به آشپزخونه رفتیم تا صبحانه آماده کنیم. تهیونگ و جیهیون هنوز خواب بودن.
با نگاهی به جیهیون، دست به کار شدم. کم کم با بوی لذیذ صبحانه بیدار شدن و پشت میز نشستن.
کاسه سوپ رو با لبخند کنار دست جیهیون گذاشتم که با تعجب بهم نگاه کرد.
جیهیون_هیونگ این.... این همون سوپیه که مامان روزای تعطیل برامون درست می کرد.
روی موهاشو بوسیدم و کنار جونگ کوک نشستم.
_خب امروز تعطیله. فقط امیدوارم طعمش هم شبیه سوپ مامان باشه.
با ذوق اولین قاشق سوپ رو توی دهنش گذاشت و چشماشو بست و نگاه نگران منو ندید. نگران از اینکه دوسش نداشته باشه.
جیهیون_وای هیونگ. این خودِ سوپ مامانه.
با خیال راحت بهش لبخند زدم.
_زیاد بخور.
تهیونگ بالاخره از دستشویی بیرون اومد و پشت میز نشست.
تهیونگ_چجوری با صدای خر و پف جونگ کوک میتونی بخوابی؟؟؟؟ من دیشب دیوونه شدم.
جونگ کوک چپ چپ به تهیونگ نگاه کرد و بالاخره کاسه سوپ رو جلوم گذاشت و گفت:
_فوتش کردم برات ولی هنوز یکم داغه. مواظب باش.
گونشو بوسیدم و گفتم:
_یه جورایی عادت کردم. صدای خر و پفش مثل لالاییه برام.
ابروهاشو چند بار برای تهیونگ بالا انداخت و یه قاشق برنج جلوی دهنم گرفت.
جونگ کوک_سوپش با برنج خوشمزه تره. امتحانش کن.
تهیونگ با انزجار و صورت جمع شده گفت: 
_اه اه. چه لوس. جمع کنید دیگه. ایشششششش.
جیهیون_مراقبت بعد از رابطه ایناست؟ فکر میکردم باید ماساژ بدی و مسکن. وای گند زدم.
دستشو به پیشونیش کوبید و من و تهیونگ با تعجب به هم نگاه کردیم.
_ته تو گفتی هنوز رابطشون جدی نیست!!!
تهیونگ با تعجب گفت:
_من گفتم؟! من نگفتم. خودش گفت.
جفتمون سرزنش گر به جیهیون خجالت زده نگاه کردیم.
_توضیح بده. تو دیشب گفتی فقط برات غذا و خوراکی میاره. حالا حرف از رابطه‌ای که داشتی، میزنی.
جونگ کوک با زیرکی و شوخی گفت:
_خب وقتی جیهیون طعمشو میچشه، یعنی منظور از خوراکی و غذا، خودِ طرفه.
و با پایان حرفش، چشمکی به جیهیون سرخ شده از خجالت، زد.
با جدیت گفتم: 
_من هیچوقت با رابطه‌هات مخالفت نکردم که ترسیدی بهم بگی. ولی تا حالا رابطه انقدر جدی نداشتی. برای همین باید ببینمش. برای مراسم، به عنوان همراه، با خودت میاریش پارک جیهیون.
و جونگ کوک با لبخند بدجنسی در ادامه حرفم گفت:
_و امیدوارم که رابطه محافظت شده داشته باشی. کاندوم کم داشتی یه میس بندازی میارم برات.
تهیونگ_و حتما موقع رابطه یه خوراکی شیرین توی اتاقت داشته باش. چون یا اون ضعف میکنه از قدرت تو، یا تو ضعف میکنی از سیر نشدن اون.
و با جونگ کوک های فایو رفتن و صدای خندشون بلند شد.
_دست انداختن دونسنگمو تمومش کنید.
تهیونگ با محبت دستشو توی موهای جیهیون کشید و گفت:
_اون دونسنگ کوچولوی هممونه.
جونگ کوک با محبت شقیقمو بوسید و مشتشو با صمیمیت به شونه جیهیون زد.
جونگ کوک_ولی در مورد کاندوم جدی بودم. جیمین با طعم هلو دوس داره و توی خونه زیاد داریم.
با شیطنت بهم چشمک زد و با چشمای گرد شده نگاهش کردم و خنده جیهیون و تهیونگ رو نادیده گرفتم. با مشتم چند بار به سینش زدم و وقتی راضی نشدم، بازوشو بین دندونام گرفتم و خندش رو تبدیل به داد زدن کردم.

Yul Choice Where stories live. Discover now