oulí(SCar)

7.6K 1K 422
                                    




زین-مطمئن باش اطراف امن باشه مثل همیشه

سم سری تکون داد و عقب گرد کرد

زین پشت به افرادش ایستاد و دستش رو به میله تکیه داد و سیگاری گوشه ی لبش گداشت اما بدون اینکه روشنش کنه نگه ش داشت

به پیست خالی زیر پاش نگاه کرد . ماشین هایی که جای جای پیست از کار افتاده بودن یا متوقف شده بودن

دنبال ماشین یا ادم خاصی نبود فقط بی هدف نگاهش رو چرخ میداد

-جناب مالیک

زین برگشت و به مرد میانسالی که توی کت شلوار طوسی اونجا ایستاده بود نگاه کرد

ز-خوش اومدید . بفرمایید

با دست به صندلی ها اشاره کرد و بعد خودش بعد از در اوردن کاپشن چرم مشکی ش که با نوشته های سفید کار شده بود روی صندلی ای جا گرفت .

مرد که جوزف نام داشت تاجر سرشناسی بود که ذره ای لکه توی کارنامه ی کاریش نبود و کسی حتی ذره ای خبردار نبود که توی این فصل از سال بار زین هم میون محموله های اون جا به جا میشه

زین جعبه ی چرمی رو باز کرد و از سیگارهای دست پیچش به جوزف تعارف کرد

جوزف رد کرد و بی معتلی گفت

ج-خبر تاسف باری رو شنیدم . برای مرگ دوستتون متاسفم .

ز-برادرم .

ج-بله بله . خیلی متاسفم

ز-ممنون

ج-شایعاتی هست که میگن جف پین عامل مرگشون بوده

زین با ابروهایی بالا رفته به جوزف خیره شد . جوزف کمی احساس معذب بودن کرد و جا به جا شد و مناسب تر دید که زودتر از این بحث عبور کنه

ج-البته شایعات زیادن تو کار ما همونطور که شایعاتی وجود داره مبنی بر اینکه پین پسری داشته و حالا ناپدید شده

زین دستاشو روی میز گذاشت و خودشو جلو کشید

ز-به اینا نمیگن شایعات اقای جوزف توی کار ما به اینا میگن خبرچینی .

جوزف از صراحت زین کلماتش رو گم کرد اما این زین بود که ادامه داد

ز-هرچند که خیلی به من مربوط نمیشه ما همه روابط خودمونو داریم آقا. درست نمیگم ؟! بریم سر اون بخش از صحبت که به خودمون مربوط میشه .

ج-درسته درسته . جزئیات محموله به دستم رسیده و مشکلی براش نمیبینم . میتونید مطمئن باشید از صحت کار . مثل سالهای گذشته .

ز-خوبه .

بعد از چند تا جمله ی دیگه مبنی بر روال کار جوزف اونجا رو ترک کرد .

و این زین بود که پاهاشو روی میز انداخت و از پشت دیوار های تمام شیشه ای به بیرون نگاه میکرد

ALEKTO [ziam]Where stories live. Discover now