théma chrónou(maTTer oF timE)

8.8K 1.1K 547
                                    




زین روی تختش نشسته بود و مشغول روشن کردن سیگارش بود لیام به در اتاق تکیه زده بود و از پشت نگاهش میکرد

استخوان های کمرش قابل دیدن بود کاملا اونطوری که خم شده بود

ل-چرا اینقدر لاغر شدی

زین سرش رو بلند و نگاهی بهش انداخت بعد بلند شد و رو به روش ایستاد

ز-چیه نپسندیدی ؟

و تمسخرش به وضوح مشخص بود

لیام با حالت خودش نوچی زیر زبون گفت

زین پوزخندی زد و دود سیگارش رو توی صورت لیام فوت کرد

لیام تقریبا تمام دود رو با بینی ش داخل کشید

تریس که با دوتا لیوان بهشون نزدیک میشد شاهد صحنه بود

تریس اونجا مونده بودن و خودش رو مزاحم زین میدونست پس حداقل سعی میکرد یکم توی کارا کمکشون کنه

البته لویی بعد از دیدن کارش توی آشپزخانه بهش اجازه نداد دیگه وارد اونجا بشه چون تریس توی اشپرخانه یه خرابکار واقعی بود

لیوان ها رو سمت اون دوتا گرفت و هر دو نگاهشون رو از هم گرفتن

ت-تو خودت سیگاری نیستی نه ؟

لیام سری به علامت منفی تکون داد

تریس لب پایینش رو بیرون داد و گفت

ت-از برخوردت جلوی در معلوم بود . زین الان حمله میکنه بهت میگیره از دستت از من گفتن

ل-برای اون نبود کارم . زین میتونه بکشه

زین با پوزخندش ادامه داد

ز-اره لیام دودشو دوست داره البته این معنای اینکه سیگاری نمیده . کلا مسائل برای لیام معنایی نداره

لیام به چشم های ریز شده بهش نگاه کرد . قطعا لزومی نداشت همچی جوابی بده اگر کنایه ش به حرف لیام راجبه اون بوسه نبود .

لیام خیلی عادی اما رو به تریس گفت

ل-من بوی ماله زین رو دوست دارم وگرنه به خاطر شغلم نمیتونم قلبم رو باید تو بهترین حالت خودش نگه دارم

تریس به معنی فهمیدن سری تکون داد

ت-آهان یعنی از اینا نیستی که حمله کنن روت بگن نه نکش سرطان میگیری کپک میزنی کرم میزنی دو روز دیگه میمیری من باید سر قبرت گریه کنم ...

زین تک خنده ای کرد

ل-نه مگه فیلمه دخترجون ؟ گفتم که من دوستش دارم و مشکلی باهاش ندارم .

و به سمت تریس خم شد

ل-البته فقط وقتی خودش میکشه

و به سمت هری رفت که با نگاهش ازش توضیح میخواست

ALEKTO [ziam]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora